راز مرگ زنی كه يك سال قبل در بيمارستان جان خودش را از دست داده بود با اظهارات همسر او فاش شد، به گزارش خبرنگار ما ( روزنامۀ شرق ) 28 بهمن سال گذشته حراست بيمارستانی در تهران به كلانتری افسريه خبر داد زنی به نام مليحه به طرز مرموزی فوت شده است، پرستاران اعلام كردند زمانی كه مليحه را به بيمارستان آوردند او بيهوش بود و
شوهرش گفت نمی‌داند چه اتفاقی برای همسرش افتاده است، به دستور بازپرس جنائی جسد به پزشكی قانونی انتقال يافت و مشخص شد اين زن بر اثر اصابت جسم سخت به سرش جان باخته است، ضمن اين كه اعلام شد آثار جراحات فراوان روی بدن اين زن وجود دارد و نشان می‌دهد مليحه در فواصل مختلف زمانی مورد آزارهای جسمی قرار گرفته است، با توجه به اين يافته‌ها خانوادۀ مليحه مورد بازجوئی قرار گرفتند، آنها اعلام كردند دخترشان با شوهرش اختلاف داشت اما نمی‌دانند محمود او را كتك زده است يا نه؟
سرانجام بعد از چندين ماه بازجوئی محمود كه مردی كارخانه دار است لب به اعتراف گشود، او گفت: من سه روز قبل از اين كه همسرم را به بيمارستان ببرم با او درگير شدم و او را كتك زدم، ما سال‌ها بود كه باهم اختلاف داشتيم و اصلاً همديگر را دوست نداشتيم اما چون دو فرزند داشتيم اين شرايط را تحمل می‌كرديم تا اين كه سه روز قبل از مرگ زنم دوباره با هم دعوا كرديم و من مثل هميشه او را كتك زدم! البته بايد بگويم هيچ ضربه‌ای به سرش نزدم، اين مرد ادامه داد: در آن سه روز حال مليحه خوب بود، كمی بدن درد داشت اما اعتراضی نمی‌كرد تا اين كه روز حادثه يك دفعه از حال رفت، وقتی او را به بيمارستان رساندم گفتند در كماست و چند ساعت بعد هم اعلام كردند فوت شده است.
بازپرس جنائی در ادامۀ تحقيقات خود فرزندان مقتول را مورد بازجوئی قرار داد، آنها هم گفتند: شاهد درگيری‌های پدر و مادرشان بودند، اين دو فرزند گفتند: اختلاف و دعوا بين پدر و مادر ما چيز غيرعادی نبود و پدرمان دست بزن داشت و خيلی مادرمان را كتك می‌زد، ما هم نمی‌توانستيم زياد دخالت كنيم چون پدرمان خيلی عصبی بود، هميشه بدن مادر ما كبود بود و تقريباً هيچ وقت باهم حرف نمی‌زدند، سه روز قبل از حادثه درگير شدند و پدر به شدت مادر را كتك زد! البته ما دقيقاً نمی‌دانيم چطور او را زده؟ و چقدر با هم دعوا كردند؟ اما وقتی مادرمان را ديديم حالش خوب نبود، با توجه به اين يافته‌ها بازپرس محمود را برای انجام بازجوئی‌های بيشتر بازداشت كرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر