روز بیست و پنجم نوامبر برابر با چهارم آذر که روز جهانی پیکار با خشونت بر علیه زنان است نیز آمد و رفت و گردانندگان رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی ایران ککشان هم نگزید! و در دوزخی به نام ایران آب از آب تکان نخورد! چگونه رژیمی که در زندان ها و شکنجه گاه های آن هر بلائی بر سر زنان می آید از این روز حتی یاد خواهد کرد؟ چه رسد به برگزاری سمینار و کنفرانس و گردهمائی و میزگرد و …..
البته اگر فلان حضرت ایة الله هوادار رژیم ولایت فقیه سرفه کند برای این رویداد بسیار بزرگ! و سرنوشت ساز! سمینار و دومینار و هزارمینار برگزار می شود! اما اگر نیمی از پیکر کشور ایران که همانا زنان هستند زیر بار هزاران ستم و نابرابری له شود چیز مهمی نیست! بر پایۀ استدلال های گردانندگان رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی دلیل پاشیده شدن اسید به روی زنان قربانی اسیدپاشی، بی حجابی و یا بدحجابی است! با چنین استدلالی سوفسطائی سه میلیارد زن بی حجاب در جهان باید در دیگ هائی پر از اسید سولفوریک و اسید نیتریک و اسید فسفریک جوشانده شوند و جهان پر از سولفات زن! و نیترات زن! و فسفات زن! شود اما آیا به راستی این چنین است؟ نه، این چنین نیست و پدیدۀ اسید پاشی به روی زنان به جز دوزخی به نام ایران در جاهای دیگر جهان نمود چندانی ندارد.
چرا این چنین است؟ و چرا ایران بیشترین آمار زنان قربانی اسیدپاشی را در جهان دارد؟ پاسخ آن است که در فرهنگ زهرآگین رژیم ولایت فقیه تنها مرد انسان است! و زن جانوری انسان مانند و حتی ماشین است! و مردی که با چنین فرهنگی پرورده شده باشد یک زن را برابر با ماشین رختشوئی و ماشین ظرفشوئی و دیگ خوراک پزی و کتری چای و ماشین جوجه کشی و جارو برقی می داند، مردی که با فرهنگ زهرآگین رژیم ولایت فقیه پرورده شده باشد چگونه می تواند دریابد که عشق چیست و عاشق شدن چگونه است؟ چگونه با فرهنگ زن ستیز رژیم ولایت فقیه عشق رمانتیکی مانند آنچه در کتاب “لورنا دون” آمده است می تواند دیده شود؟ چگونه با فرهنگ عشق ستیز رژیم ولایت فقیه مردی مانند ادوارد هشتم می تواند پرورده شود که برای ازدواج با زنی که دوستش دارد دست از تاج و تخت یک کشور بکشد؟ و چگونه با چنین فرهنگ گندیده ای مردی می تواند پرورده شود که تار و پود وجودش از یادآوری زنی که به او دلباخته است به لرزه درآید؟ با چنین فرهنگی اگر مردی بخواهد با زنی ازدواج کند ترازوی او برای ارزیابی آن زن “پسندیدن یک جانور یا ماشین” است نه “عشق به باشنده ای دوست داشتنی”!
هنگامی که کسی بخواهد ماشین یا جانوری را بخرد آن را “می پسندد” و برای “پسندیدن” آن جانور یا ماشین را می خرد نه برای “عشق” و با فرهنگ رژیم ولایت فقیه هنگامی که مردی بخواهد با زنی ازدواج کند او را برای ازدواج”می پسندد” نه برای سوختن در آتش عشق و هیچ سخنی از عشق و عاشقی نیست و اگر چنین مردی که خود را از این جانور و این ماشین برتر می داند پاسخ منفی بشنود برای حفظ برتری خود که فرهنگ مردسالار و زن ستیز رژیم ولایت فقیه در مغز او جای داده است به روی این ماشین و این جانور اسید می پاشد و در این میان آنچه که جائی ندارد عشق است، چگونه شدنی است مردی که دیوانه وار زنی را دوست دارد به فرو رفتن یک خار به پای آن زن خرسندی دهد چه رسد به پاشیدن اسید؟ از روز نخست که اسیدپاش خودش را می شناسد زن را به عنوان انسانی دوست داشتنی نمی شناسد! و حتی اگر آن زن سوخته با اسید به این ستمگر پاسخ منفی نمی داد و با او ازدواج می کرد چیزی به نام خوشبختی در زندگی زناشوئی او نمی توانست وجود داشته باشد و این بار نه با اسید بلکه با سال ها شکنجه و بدرفتاری و ستم و تهدید و تحقیر و توهین ریزه ریزه باید می سوخت.
سخن کوتاه: برای از میان بردن هزاران ستم و نابرابری و بدرفتاری که زنان ایرانی گرفتار آنند و اسیدپاشی یکی از آنهاست باید به فرمانروائی رژیم زن ستیز ولایت فقیه که در سدۀ بیست و یکم با روش های زمان برده داری و شترچرانی کشورداری می کند پایان داده شود و رژیمی بر سر کار بیاید که به جای خرافه هائی که مردسالاری یکی از نمودهای آن است با اندیشۀ خردمندانه و مردم سالاری کشورداری کند.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر