۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

همسر مرضیه وفامهر در خصوص آخرین وضعیت همسرش به “جرس” می گوید:


 همسر مرضیه وفامهر در خصوص آخرین وضعیت همسرش به “جرس” می گوید: “الان نزدیک به دو ماه است که همسرم در زندان قرچک ورامین که شرایط یک زندان را هم ندارد و قبلاً مرغدانی بوده!
نگهداری می شود و هفته ای یک بار با ایشان ملاقات دارم، البته آقای محسنی اژه ای دادستان کل کشور اعلام آزادی همسرم را کردند اما بازپرس پرونده را به دادگاه ارجاع داد و در نتیجه حکم آقای اژه ای باطل شد و پرونده الان به دادگاه انقلاب رفته است و منتظر برگزاری دادگاه هستیم.”
این کارگردان سرشناس با ابراز امیدواری از رفع اتهام از همسرش می افزاید: ” وکیل همسرم امروز توانسته پرونده را ببیند که گویا پروندۀ قطوری هم هست زیرا از تمام افرادی که در این فیلم بوده اند بازجوئی شده و باید ببینیم اینها چه گفته اند؟ و چه ارتباطی به ما دارد؟ حالا امیدواریم تا یک هفتۀ دیگر دادگاه تشکیل شود و از ایشان رفع اتهام شود.”
فیلم “تهران من، حراج” ساختۀ گراناز موسوی، فیلمساز ایرانی مقیم استرالیاست که در آن دختر هنرمندی در یک پارتی با یک پسر جوان ایرانی که ساکن استرالیاست آشنا می شود و در تلاش است به اتفاق او از ایران برود… گرانازموسوی کارگردان فیلم “تهران من، حراج” با انتقاد از بازداشت خانم وفامهر گفته بود: “فیلم با مجوز ساخته شده، فیلمی که نمای خیابانی دارد نمی تواند بدون مجوز باشد، در همان ابتدا که متوجه شدم او را خواسته اند به او گفتم: تمام اطلاعاتم را در اختیار آنها قرار دهد تا با من تماس بگیرند اما برای من جای سؤال دارد که چرا از من به عنوان کارگردان توضیح نمی خواهند تا سوء تفاهم ها بر طرف شود؟!”
تقوایی با بیان این که این فیلم یک پایان نامۀ دانشجوئی است ادامه می دهد: “این فیلم چهار سال پیش دوره ای که آقای صفار هرندی وزیر ارشاد بود تولید شده است، خانم گراناز موسوی دوست همسر من که شاعر خیلی خوبی است این فیلم را ساخته است، سال ها پیش خانم موسوی با خانواده اش به استرالیا مهاجرت کرده و در آنجا درس سینما خواند و چون پایان نامۀ تحصیلی خوبی نوشته بود دانشگاه یک بودجۀ خوبی را به عنوان جایزه در اختیارش گذاشت تا بتواند یک فیلم تولید کند، فیلم هم مربوط به جوان های معاصر ایران و بااستعدادی است که زندگیشان هرز می رود که یا مجبور به ترک وطن می شوند یا به انحراف کشیده می شوند و این که علت این بی بندوباری چیست؟ ظاهراً هم یک چنین موضوعی آن زمان مطلوب سیاستگزاران وزارت ارشاد بوده است، خلاصه برای اجرای این کار آن دانشگاه برای این فیلم یک تهیه کننده انتخاب می کند که با یک تهیه کننده در ایران که دفتر رسمی دارد (دفتر رسمی یعنی شعبۀ وزارت ارشاد است) یک قرارداد می بندد و کار به طور کاملاً رسمی شروع می شود و حتی یک گروه استرالیائی برای فیلمبرداری فیلم به ایران می آیند که حتماً مجوز کار در ایران داشته اند، برای من که در ایران زندگی می کنم واقعاً نمی دانم این واژه های زیرزمینی که اینها به کار می برند یعنی چه؟ همۀ فیلم در خیابان های تهران اتفاق می افتد، این گروه فیلمبرداری با تجهیزات خود در خیابان های تهران مشغول به کار بودند و هر بار که پلیس هم اینها را می گرفته و مدیر تولید فیلم که نمایندۀ تهیه کننده است ورقه ای را به آنها نشان می داده و آزاد می شدند و دوباره شروع به کار می کردند، نزدیک به ده – پانزده روز در خیابان های تهران کار کردند. وی در ادامه می گوید: بعد شایع شد که این فیلم مجوز ساخت ندارد! پس اگر مجوز ندارد چطور به طور رسمی در خیابان های تهران کار کردند؟! حالا سؤال من این است این فیلم مجوز دارد یا ندارد، به بازیگر فیلم چه ارتباطی دارد؟ مثل این که من بروم بقالی برای خریدن شیر به صاحب مغازه بگویم: جواز مغازه ات را به من نشان بده!
تقوایی با اظهار امیدواری از رسیدگی قانونی به این پرونده می گوید: امیدواریم پرونده به شکل قانونی جلو برود زیرا قاضی قبل این کار را نمی کرد و این قضیه را به یک دعوای خصوصی تبدیل کرده بود! نمی دانم چرا از دیگر افراد وثیقه قبول می کرد تا دادگاه تشکیل شود اما برای همسر من وثیقه قبول نکرد؟ تمام اینها ناشی از بی قانونی است و تمام این اتهاماتی که در پرونده است شرعی می باشد و سیاسی نیست زیرا اگر سیاسی می بود باید الان همسرم را به اوین می بردند نه قرچک ورامین! در شرع هم که اصلاً زندان در کارش نیست، اگر گناهی مرتکب شده باید شلاقش بزنند یا دیه بدهد اما الان بیشتر از دو ماه است که در زندان است!”
در حالی که این فیلم با انتقادات شدید محافظه کاران مواجه شده است اما کارگردان این فیلم می گوید: ” فیلم “تهران من، حراج” یک تعهد اجتماعی دارد و از دردهائی می گوید که هر کس در تهران زندگی کند آن را می بیند، این فیلم به بهترین شکل حتی خیلی بهتر از سریال های تلویزیونی زنگ خطر را در ذهن بچه ها به صدا درمی آورد، چرا باید جلوی چنین فیلمی گرفته شود؟ مگر هدف حل مشکل نیست؟ مگر طرح مسأله برای پیدا کردن راه حل نیست؟ چرا از این زاویه به این اثر نگاه نمی شود؟ آیا اگر سر این فیلم را زیر آب کنیم و عوامل آن را اذیت کنیم اصل مشکلات تهران حل می شود؟”
ناصر تقوایی همسر این بازیگر دربند می گوید: ” در هر صورت این یک فیلم هفتاد دقیقه ای دانشجوئی است که به چند فستیوال فرستاده شد و در سال 2009 هم برندۀ جایزۀ بهترین فیلم مستقل در استرالیا شد، حالا نمی دانم سی دی این فیلم چطور به ایران آمده و به طور غیر رسمی تکثیر شده و بازار ایران هم گرفته است؟ قبل از این ماجراها این فیلم سر چهارراه ها 1200تومان فروش می رفته اما حالا رسیده به 7000 تومان! این هم شده دکان تبلیغاتی برای کسانی که این کار خلاف را انجام دادند و سی دی ها را تکثیر می کنند و پول به جیب می زنند! همین هفتۀ گذشته در روزنامۀ وزارت ارشاد یک گزارشی منتشر شده که یک موسسه ای که کارش تکثیر فیلم است و مجوز وزارت ارشاد را هم دارد 35000 فیلم قاچاقی وارد بازار ایران کرده است! یعنی یک اکران قاچاقی در سر چهارراه، در سطح شهر درست شده که فروشش از مجموع سینماها در روز بیشتر است و پول زیادی به جیب خلافکارها رفته است!”
ناصر تقوایی در پایان با انتقاد از چنین برخوردهائی با جامعۀ هنری ایران تصریح می کند: “شرکت در یک فیلم به گفتۀ آنها مبتذل اتهامی است که به همسرم زده اند! من نمی دانم فیلم مبتذل است یا نیست، به بازیگرش چه ارتباطی دارد؟ فیلم کارگردان و تهیه کننده دارد، بازیگر وظیفه اش این است آنچه به او می گویند انجام دهد، بازیگر که نمی تواند بگوید: این کار را می کنم، این کار را نمی کنم! امیدوارم توجه به مسأله حقوق بشر در ایران فقط مربوط به مسائل سیاسی نباشد بلکه به مسائل فرهنگی و مشکلات هنرمندان هم رسیدگی شود چون طی ماه های اخیر تنها همسر من بازداشت نشد بلکه چند نفر از هنرمندان حوزه های بازیگری و خبری هم دستگیر شدند، بالاخره یک تعریفی از فرهنگ در این جامعه باید صورت بگیرد.”
وی ادامه داد: بازپرس پروندۀ همسرم دست بر روی سه مورد گذاشته که در هر سه مورد تصویر مجازی را به جای واقعیت گرفته است که من هم به ایشان جواب دادم که خوب پس در این فیلم های پلیسی و جنائی که بعضی نقش قاتل را بازی می کنند روی پرده سینما آدم کشته اند، پس آنها را هم بگیرید و اعدام کنید! واقعاً نمی دانم چرا این گونه اقدامات را انجام می دهند؟ زیرا اثرات منفی زیادی دارد، همین عدم اعتمادی که در جامعه تولید می کند و نگرانی که در گروه های فیلمسازی به وجود آورده ناشی از همین برخوردها است، تا به امروز من به یاد نمی آورم با جامعۀ سینمائی چنین برخوردهائی صورت گرفته باشد.”
گفتنی است علاوه بر مرضیه وفامهر، پگاه آهنگرانی، مهناز محمدی و مریم مجد از جمله هنرمندانی هستند که از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده و با قید وثیقه آزاد شدند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر