۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

يكصدمين روز بازداشت فعال جنبش زنان مريم بهرمن


به گزارش کلمه، این فعال جنبش زنان صبح روز ۲۱ اردیبهشت ماه سال جاری در شهر شیراز توسط چند تن از ماموران امنیتی در منزل شخصی اش بازداشت شد.
ماموران امنیتی شهر شیراز پس از سه ساعت بازرسی منزل و ضبط بعضی از اموال شخصی وی را به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت کردند.بیش از ۱۰۰ روز از بازداشت مریم بهرمن، فعال جنبش زنان و وبلاگ نویس می گذرد و او هم اکنون در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به سر می برد.
او ابتدا به بازداشتگاه اطلاعات شیراز برده شد و ۵۵ روز را در سلول انفرادی گذراند. بعد از این مدت مریم بهرمن در تاریخ ۱۳ تیرماه ۱۳۹۰ به کانون اصلاح و تربیت میانرود (بند زنان زندان شیراز) منتقل شد. او پس از انتقال به کانون اصلاح و تربیت، از سایر زندانیان جدا و همراه با یک زندانی دیگر در سلولی جداگانه نگهداری شد.
بهرمن در آخرین تماس تلفنی خود در مرداد ماه ۱۳۹۰ از انتقال خود به شهر تهران و بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات خبر داده است. او در این مدت تنها دوبار توانسته است با خانواده اش تماس تلفنی داشته باشد.
او در آخرین نوشته‌ی وبلاگش درباره نامه ای که به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نوشته، سخن گفته بود؛ نامه ای که در قالب کمپین نامه نویسی به رهنورد و موسوی نوشته و بخش هایی از آن را در وبلاگش منتشر کرده است: « خیلی وقت بود نامه ننوشته بودم، تکنولوژی را گذاشتم کنار و خودکار و کاغذ رو گرفتم دست. واقعا حس نامه نوشتن داشتم و کلی هم حرف برای گفتن، اما نمی تونستم از وسط ماجرا شروع کنم و البته می خواستم حس واقعیم رو هم بگم….»

او در نامه اش خطاب به میر حسین موسوی با لحن صمیمانه ای نوشته است: «جزء کسانی بودم که سال ۸۴ فکر می کردم باید در انتخابات شرکت کنین و با تمام وجود حس می کردم باید جلوی یک فاجعه رو بگیریم که راضی نشدین، سال ۸۸ مخالف آمدنتون بودم و نوع و نحوه ی حضور در انتخابات تان هم که علاوه بر دلگیری، بر ابهامات ذهنی ام افزود و باعث شد حس کنم به تماشای بازی سیاسی ای مشغولم که از آن چیزی نمی دانم. در نهایت هم تنها با اعتماد به افراد صاحب تجربه ی عرصه ی سیاست که باورشان داشتم به شما رأی دادم. البته فضای کلی حاکم بر ستاد انتخاباتی تون ( حداقل در شیراز ) باعث می شد ترس از پیروز شدن و عدم اطمینان از این که واقعا انتخاب بین بد و بدتر، به بدتر شدن اوضاع نمی انجامد را در ذهنم پر رنگ تر کند، البته حضور خانم رهنورد امیدی بود بر بهبود اوضاع حداقل در حوزه ی زنان.»

و او در نهایت آرزو می کند که این نامه در زندان خانگی میر حسین موسوی و زهرا رهنورد به دستشان برسد. وی آرزویش را در قالب این جملات ابراز می کند : «اگر بخوام تا آخرش برم خیلی طولانی می شه… برای همین ترجیح دادم پاکتی رو پر از بهار نارنج کنم و به آدرس خونتون پست کنم تا اگر به دستشون رسید حداقل از طبیعت کمک گرفته باشم برای این که لحظه ای روزهای بهاری را به شما یادآوری کنم.»

مریم بهرمن که اکنون در میان دوستانش به دختر بهار نارنج های شیرازی معروف است، ماه ها در سکوت بی خبری زندانی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر