۱۳۹۱ اسفند ۲۱, دوشنبه

قدمی به بلندی پایان تبعیض/گفت و گو با محسن فرشیدی، فعال حقوق برابر


تغییر برای برابری /نیلوفر انسان - این روزها، حضور و فعالیت در راستایِ اشاعه¬ی برابراندیشی در عرصه¬ی مجازی پررنگ¬تر از همیشه، به چشم می¬خورد. صفحاتِ زیادی در شبکه¬های اجتماعیِ گوناگون، چه به صورتِ شخصی و چه به صورتِ گروهی، یافت می¬شوند که با امیدِ به تغییر، از لزومِ برابری می¬گویند. در این میان اما یکی از پرطرفدارترین صفحاتی که مخاطبانِ زیادی نیز پیدا کرده، صفحه¬ی برابریِ زن و مرد در فیس بوک است. گرداننده¬ی این صفحه، در صفحه¬ی شخصیِ خود در این باره می¬نویسد: «در صفحه برابری زن و مرد از مرز سیصدهزار نفر گذشتیم. بارها در این مدت شنیده ام که بی اثر است، فایده ندارد، ده درصد مردم هم در فیسبوک نیستند، با یک لایک که نیست، برابری واقعی هرگز بوجود نمیاد. به این مردم و سیستم امیدی نیست و صدها موارد ناامیدانه دیگر. بد و بیراه هم همیشه بوده. اما فکر میکنم همین که موضوعات متفاوت، هر چند برخی مواقع تند به جلوی چشم همان ها می آید خوب است. همینکه حضور دارند خوبه، فارغ از اینکه همیشه برای فحش دادن و خرده گرفتن باشد. یک جای ذهن ثبت میشود این دیدگاه های متفاوت، هر چند تاثیرش شاید ده ها سال بعد باشد یا نباشد... یاد گرفتم که نباید از تلاش دست کشید. قدمی کوچک هم قدمیست، یک نفر هم یک نفر است و ناامیدان بازندگان عرصه مبارزه اند.» در روزِ جهانیِ زن (8 مارس) تصمیم گرفتیم که گفت¬و¬گویی داشته باشیم با محسن فرشیدی، فعال حقوق برابر و گرداننده¬ی صفحه¬ی برابری زن و مرد، دانشجو و ساکن آلمان و با او از صفحه¬ی پرمخاطبی که اداره¬ی آن را بر عهده دارد سخن گفتیم و از لزومِ برابری و فمنیسم و حساسیت¬های جنسیتی و درد و دل¬هایِ برابری محورِ دیگر.

اول از همه فرا رسیدنِ 8 مارس را به شما به عنوانِ یک فعالِ حقوقِ برابرِ زنان و مردان تبریک می¬گویم. به همین مناسبت خوشحال می¬شوم اگر از صفحه¬ی فیس بوکیِ برابریِ زن و مرد (زن=مرد) برایمان بگویید و از بازخوردهایی که در این مدت از فعالیت در این صفحه گرفته¬اید؟
حدود چهارسال پیش و تقریبا همزمان با اتفاقات سال ۸۸ و بعد از انتخابات چالش برانگیز ریاست جمهوری در ایران و با توجه به ظرفیت‌های خیلی خوبی که شبکه‌های اجتماعی داشتند بسیاری از وبلاگ‌نویسان کوچ دسته‌جمعی به این شبکه‌ها از جمله فیس‌بوک و تویتر داشتند. من هم تا قبل از آن، مطالبم را در وبلاگ شخصی‌ام به نام برابراندیش می‌نوشتم و سپس با ایجاد صفحه برابری زن و مرد در فیسبوک ادامه پیدا کرد. بعد از حدود چندماه برای خود من هم غیر قابل پیش بینی بود و استقبال از این صفحه خیلی بیشتر شد تا جایی که از صرفا دست نوشته های شخصی ام، موضوع فراتر رفت و به خبررسانی و جمع آوری مطالب با موضوع برابری رسید. تا به امروز طرح هایی از جمله خاطره نویسی زنان از سه دهه پوشش اجباری - آری گفتن به برابری - یک جمله برسد به دست نسرین ستوده - سعی در مشارکت مردان به برابری - مشارکت در خیزش یک میلیاردی از جمله کارهای قابل توجه و اختصاصی صفحه بوده است. در همه ی این مدت دوستان زیادی به گروه کمک های کوتاه و بلند مدت کرده اند. مثلا ایده نوشتن خاطرات حجاب اجباری که از دوست خوبم خانم علی¬نژاد آمد، تا دوستان برابراندیشی مثل آقای نادری که بیشتر کارهای گرافیکی و طراحی را انجام میدهند و بسیاری دیگر که بی¬نام، دغدغده برابری دارند و در این مدت شخص من و از آن مهمتر صفحه را تنها نگذاشتند.
سعی کردم در ابتدا مشاهداتم از حضور پررنگ زنان در مشارکت های اعتراضی در خیابان ها را ثبت کنم. از همان روز اول، تمام سعی‌ام بر این بود که این صفحه بتواند صدای برابری خواهی باشد، فارغ از اینکه چه تغییراتی بخواهد در حاکمیت ایجاد شود. سعی میکردم حضور زنان برجسته شود تا به مانند یک قرن تاریخ ایران معاصر در هر تغییراتی از مشروطه تا به امروز حقوق زنان و برابری خواهان این¬بار دیگر ضایع نشود.
شاید سوال کمی کلیشه¬ای باشد اما به اعتقادِ شخصِ من مهم است. هر چند که اگر دوست نداشته باشید می-توانید به این سوال جواب ندهید. به عنوانِ مردی برابری¬خواه با چه برخوردهایی در زندگیِ روزمره-چه مجازی و چه واقعی- مواجه می¬شوید؟
به شخصه با توجه به خصوصیت اخلاقی ام کمتر در جمع ها حضور دارم. اما تقریبا همیشه در برخوردهایی که وجود دارد موضوعاتی با محوریت زنان، برابری، فمینیسم هم شکل میگیرد. گاهی موضوع مورد صحبت در مورد ساده ترین مسائل روزمره است و گاهی کار به بحث های تخصصی تر در این حوزه کشیده میشود و بیشتر در میان مردان همیشه مخالفت هایی با این حرکت ها و تفکرات میشود. گاهی تند، گاهی آرام تر… همه شان را تجربه داشته ام و احساس میکنم ترسی نهفته درونشان از این موضوع وجود دارد و شاید سلطه ای به طول تاریخ که بر خانه و خانواده و اجتماع بر زنان وجود داشته را در خطر احساس میکنند. در این میان باید بگویم سعی میکنم به این موضوع بپردازم که مردان اگر بیشتر نه، کمتر از زنان از برابری سهم نمیبرند و باید به آنها گفت اگر به دنبال عشق واقعی، رابطه ی جنسی بهتر، زندگی بهتر، جامعه ای اخلاق گرا تر و هرچیزی با سطح تفکر خود هستند، این با زیر سلطه قرار دادن زنان به دست نمی آید، بلکه با قدرت مندتر شدن زنان ایجاد میشود. یکجور ترسشان از این موضوع، از ناخوداگاهشان باید محو شود. البته که به زمان خیلی زیادی برای این منظور نیاز است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر