۱۳۹۱ بهمن ۱۶, دوشنبه

نشست «زنان و نوگرایی دینی» در سالروز تولد هاله سحابی

ارسال کننده : خانم فاطمه ایزدپناه 
۱۳ بهمن ۱۳۹۱، در سالروز تولد هاله سحابی، نشستی با موضوع «زنان و نوگرایی دینی» برگزار شد که در آن اعظم طالقانی، سارا شریعتی، فریده غیرت، فخرالسادات محتشمی پور و مینو مرتاضی به سخنرانی پرداختند و فیروزه صابر مدیریت پانل را برعهده داشت.
در ابتدای این نشست، فیروزه صابر درباره چرایی برگزاری این نشست را چنین توضیح داد: «هاله سحابی هم حیات اش و هم پروازش، برکت داشت و همین بس که به یادش گرد هم آمده ایم تا در مورد موضوعاتی که دغدغه او نیز بود همفکری و هم اندیشی کنیم». او سپس افزود: «دغدغه زنان مسلمان نوگرا موضوعی است که امروز در این پانل توسط عده ای از دوستان ارائه می شود. اگر بپذیریم که نوگرایی نوعی گرایش فکری و رفتاری در پدیده های فرهنگی پیشرفته و نو و فرآیند گسترش خردورزی و اندیشه گرایی و توسعه این تفکر در بستر مدرنیته باشد، به نظر می رسد که پنج وجهه اصلی وجود دارد که زن نوگرا باید نسبت خودش را با این وجوه مشخص کند. این وجوه را می توان در وجهه فرهنگی – دینی، وجهه اجتماعی، وجهه حقوقی، وجه سیاسی و وجهه خانوادگی خلاصه کرد.» او سپس افزود: «این نشست فرصتی است برای بازگشایی افکار در مورد زنان و نوگرایی دینی و از این رو این جلسه صرفا می تواند آغازی تلقی شود بر سلسله نشست ها و روش های دیگر برای هم اندیشی و هم فکری حول این موضوع».

سارا شریعتی: روشنفکران دینی ما به طور جدی پرونده زنان را به دست نگرفته اند
سارا شریعتی، در این نشست به سخنرانی پرداخت و ابتدا گفت: «من در زمینه مسائل زنان، کنشگر نیستم و به عنوان یک مشاهدگر وضعیت زنان در این جا حضور پیدا کرده ام.» وی  با این توضیح در ادامه افزود: «می خواهم در این جا از یک نظر دفاع کنم و اگر بخواهم پیشاپیش موضع ام را در این رابطه مشخص کنم یک نکته است و آن این که به اعتقاد من زنان روشنفکران مذهبی نسبت به ظرفیت هایی که سنت متنوع دینی و ارتباطات سنتی می تواند در اختیارشان بگذارد، بی توجه بوده و از آن کم استفاده کرده اند.» او سپس افزود: «در ایران روشنفکران دینی به نوبه خودشان پس از انقلاب به بحث زنان پرداخته اند ولی دو نکته پرونده زنان در روشنفکری دینی در ایران را با کشورهای اسلامی به ویژه مصر متفاوت می کند. اولین نکته این است که روشنفکران دینی ما خیلی دیرتر و خیلی کمتر از همتایان شان در مصر به مسئله زنان پرداخته اند. و دومین وجه تمایز میان روشنفکران دینی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی این است که اغلب زنان «موضوع» مطالعه روشنفکران دینی قرار گرفته اند و کمتر ما با زنانی سروکار داریم که خودشان به حوزه دین، الهیات، علوم دینی، و فقه و کلام ورود پیدا کرده باشند و در این حوزه ها چهره ساز شوند.  البته در این حوزه استثنائاتی وجود دارد که هاله سحابی یکی از این استثنائات بود.» او سپس افزود: «به نظر می رسد در قیاس با روشنفکران دینی در کشورهای اسلامی دیگر همچون مصر، روشنفکران دینی ایران، پرونده زنان را به طور جدی به دست نگرفته اند».
سارا شریعتی در ادامه به بخش دوم بحث خود با عنوان زنان و حوزه اجتماعی پرداخت و گفت: «در ایران اغلب یک سری افراد سیاسی و نخبه با دغدغه های مشترک دور هم جمع می شوند و با هم تصمیم می گیرند که کار جمعی بکنند و غالبا شکل سازماندهی در ایران از بالا به پایین بوده است یعنی اول اعلام موجودیت می کنند و بعد می آیند در جامعه کار کنند. در مصر درست برعکس بوده است، یعنی اگر شکل گیری اخوان المسلمین و فعالیت های حسن البنان را نگاه کنیم می بینیم که حسن البنان، از جریان صوفیانه، و بعد انجمن های خیریه و بعد در قهوه خانه ها و مساجد شروع می کند و بعد در بالا یک جریانی به نام اخوان المسلمین شکل می گیرد. همین مکانیزم سازماندهی پایین به بالا را ما در برخی از جریانات زنان در مصر هم می بینیم. این جریانی از زنان که می خواهم در موردش صحبت کنم تحت عنوان «جنبش مساجد» شناخته شده است. «جنبش مساجد» یک جریانی است که بیش از ۳۰ سال است که شکل گرفته و زنان آنرا به وجود آورده اند و مکان فعالیت هایشان هم مساجد بوده. بعد از ۳۰ سال فعالیت این زنان کنترل مساجد را در دست گرفتند و تمامی مباحثی که تحت عنوان «مفتی» یا «اجتهاد» یا فتواهایی که زنان می دهند از همین جنبش مساجد بیرون آمده و محصول این جنبش است. این زنان جنبش مساجد، کار خودشان را در جلسات خانگی آموزش مذهبی شروع کردند  و زنان در نهایت چنان مساجد را در دست گرفتند و این جنبش چنان گسترش پیدا کرد و محبوبیت یافت که دولت مجبور شد که ۳۰ هزار مسجد را ملی اعلام کند.» او سپس افزود: «جنبش مساجد برای من فارغ از ارزیابی اعتقادی یا سیاسی نسبت به این جنبش، یک تجربه موفق از سازماندهی اجتماعی است و نمونه موفق از تملک بر آن ظرفیت هایی است که جامعه آنچنان که هست در اختیار همه ما قرار می دهد.» او سپس اضافه کرد: «یکی از کاستی های ما در ایران این است که ما همواره به دنبال ایجاد و تاسیس راهی نو هستیم، درحالی که می توانیم به جای این که راه جدیدی ایجاد کنیم، ببینیم ظرفیت های موجود چقدر می توانیم استفاده کنیم.»
فریده غیرت: زنان باید در همه امور مربوط به جامعه اظهار نظر کنند
سپس فریده غیرت، حقوقدان و وکیل دادگستری از دیگر سخنرانان این نشست بود. او در ابتدای صحبت های خود گفت: «برای هر تغییر حقوقی در جامعه ما، همواره سه رویکرد وجود داشته است. یک عده که اساسا به لحاظ مذهبی پایبندی خاصی ندارند، هر موضوعی در رابطه با طرح یک موضوع حقوقی و تصویب یک حق مطرح می شود فقط به صرف آن که آن حق با دنیای مترقی و جهان امروز همگونی داشته باشد آنرا می پذیرند و مشکلی هم با آن ندارند. یک گروه هم در نقطه مقابل این دسته هستند که صد درصد مذهبی هستند و مذهب و اعتقاد را در چارچوبی خشک و بسته در نظر می گیرند و از این رو با هر آنچه نو و جدید باشد با آن مخالفت می ورزند. اما گروه سومی هستند که بیشتر پس از انقلاب فعالیت خود را توسعه و گسترش دادند که این گروه نواندیشان دینی هستند. اینها پایبندی دینی دارند ولی تلاش شان معطوف به آن است که هر پدیده نو و جدیدی را با اصول دینی شان منطبق سازند و پیش ببرند.»
به گزارش مدرسه فمینیستی فریده غیرت سپس در ادامه بحث خود افزود: «همانطور که می دانید چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، در قانون اساسی کشور ما همواره شرط انطباق قوانین با شریعت ذکر شده است. یعنی این شرط حتا قبل از انقلاب و در دوران سلطنت محمدرضاشاه هم وجود داشت. از همین رو بود که مثلا «قانون حمایت از خانواده» که در سال ۱۳۴۶ شکل گرفت، با  توجه به چنین شرطی، به امضاء و تایید آیت الله حکیم رسیده بود و نسخه ای از سند تایید ایشان بر قانون حمایت از خانواده در کتابخانه مجلس شورای ملی سابق موجود است. اما متاسفانه این «قانون حمایت از خانواده» که در سال ۱۳۵۳ هم تغییراتی کرد پس از انقلاب، لغو شد. در آن زمان ما هم به سهم خود تلاش کردیم که این قانون لغو نشود ولی متاسفانه در نهایت موفق نشدیم. هر چند پس از مدتی برخی از مسئولان قضایی به این نتیجه رسیدند که برخی از مواد قانون حمایت از خانواده سال ۵۳ لازم و قابل اجراست.» وی در ادامه گفت: «متاسفانه چنین مشکلاتی و چنین رویکردی قبلا وجود داشت و همچنان نیز با شدت بیشتری وجود دارد. چرا که با کمال شرمندگی باید عرض کنم که کسانی که چنین رویکردی نسبت به زنان دارند، اصلا زنان را صالح برای دخالت در این امور نمی دانند.» وی سپس افزود: «اما راه حلی که به نظر من برای رفع چنین مشکلاتی در برابر زنان وجود دارد آن است که زنان متخصص ما تنها در مورد مسائل زنان به اظهار نظر نپردازند بلکه در همه امور مربوط به جامعه نظر بدهند. مثلا بحث یارانه ها، بحثی در حوزه حقوق عمومی است که هم به زنان و هم به مردان ارتباط دارد ولی متاسفانه من نشنیدم هیچ زن اقتصاددانی در این مورد اظهار نظر کند در حالی که مردان اقتصاددان بسیاری در این مورد نظرشان را داده اند. اگر زنان از اظهارنظر در حوزه های عمومی خودداری کنند و از این امور خود را کنار بکشند، اساسا اظهارنظرهایشان در حوزه مسائل زنان هم به نوعی مشروعیت نمی یابد. درحالی که اگر زنان در همه حوزه های عمومی مداخله کنند و فعالیت و اظهار نظر کنند، شاید مشروعیت بیشتری حتا در حوزه مسائل زنان نیز بیابند».
فریده غیرت در ادامه به بحث «لایحه گذرنامه» پرداخت و گفت: «متاسفانه طراحان و کسانی که از لوایحی همچون ملایحه گذرنامه که در آن خروج زنان مجرد مشروط به اجازه پدر شده است و یا طراحان و موافقان تفکیک و سهمیه بندی جنسیتی که متاسفانه برخی از خانم های نماینده هم جزو آنان هستند، برای دفاع از لوایح خود دست روی دین می گذارند و این لوایح تبعیض آمیز را در جهت حفظ دین و مبانی خانواده قلمداد می کنند. در حالی که باید پرسید به راستی این که زنی مجرد برای خروج از کشور احتیاج به قیم داشته باشد و مرد مجردی چنین قیمی نیاز نداشته باشد، به چه استنادی به دین ارتباط می یابد؟ به هرحال ما باید بتوانیم در عمل و با استدلالات مختلف از زوایای گوناگون به کسانی که چنین لوایحی را مطرح یا از آن پشتیبانی می کنند، بقبولانیم که این مسائل ارتباطی با دین ندارد و اگر آسیب هایی در جامعه وجود دارد نیاز به آسیب شناسی کارشناسی و تخصصی دارد».
فخرالسادات محتشمی پور: متاسفانه زنان سهم خواهی سیاسی را جاه طلبی قلمداد می کنند
فخرالسادات محتشمی پور در این نشست از زاویه سیاسی به مسئله زنان و نوگرایی دینی پرداخت و گفت: «از همان ابتدای انقلاب متاسفانه ما با حضور کمرنگ زنان در حوزه سیاسی مواجه بودیم. در واقع به رغم آن که زنان در انقلاب نقش بسیار زیادی داشتند اما می بینیم که آنان در پروسه ها و فعل و انفعالات و ساختار سیاسی اوایل انقلاب هیچ نقشی نداشتند به طوری که حتا در مدرسه رفاه که به پایگاه انقلاب تبدیل شد، به رغم آن که این مدرسه، مدرسه ای دخترانه بود، هیچ کدام از مسئولان این مدرسه دخترانه در فعل و انفعالاتی که در آنجا می گذشت نقشی نداشتند و حتا گروه سرود دختران که قرار بود در مراسم استقبال از امام سرود بخواند ناگهان کنار گذاشته شد و گروه سرود پسران جایگزین آن شد. پس از آن هم، زنان در شورای انقلاب هیچ نقشی نداشتند و در واقع اولین حضور سیاسی زنان در مجلس خبرگان بود که استاد منیره گرجی به مجلس خبرگان راه یافت که راهیابی ایشان به مبارزات انتخاباتی مجلس خبرگان هم با سختی و توصیه های اشخاص متنفذی مانند خود امام و شهید باهنر و غیره بود، هر چند در نهایت منیره گرجی که تفسیر جدید و زنانه ای از قرآن ارائه می داد و در مجلس خبرگان با بسیاری از لوایحی که زنان را به لحاظ شرعی حذف می کردند با استدلالات فقهی خاص خود مخالفت می کرد ولی در نهایت ایشان آنقدر مورد نامهربانی قرار گرفت که کلا از عالم سیاست خود را کنار کشید. پس از آن، بحث حضور زنان در اولین مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب مطرح شد که عده ای حضور زنان را در مجلس، مخالف شرع می دانستند که خوشبختانه این عده نتوانستند حرف خود را پیش ببرند. پس از آن بحث زنان در حوزه سیاسی تاحدودی مسکوت ماند. این مسکوت ماندن یا اساسا به این دلیل بود که خود زنان در مورد سهم خواهی سیاسی مطالبه ای نداشتند و یا داشتند و امکان بروز نیافت. تا این که در دوره اصلاحات، پس از انتخاب آقای خاتمی، بحث مشارکت سیاسی زنان به شکل جدی مطرح شد و این که زنان چه سهمی خواهند داشت آن هم وقتی که آنان یکی از گروه های اصلی بودند که در انتخاب آقای خاتمی به کاخ ریاست جمهوری نقش داشته اند. اما متاسفانه در این دوره هم به دلایل زیادی بحث مشارکت سیاسی زنان آنچنان که باید پیش نرفت که دلایل این مسئله بسیار زیاد است.»
فخرالسادات محتشمی پور در ادامه افزود: «این که در دوره اصلاحات، زنان نتوانستند مطالبات سیاسی خود را به شکل گسترده پیش ببرند دلایل بسیاری از جمله موانع بیرونی مانند وجود فرهنگ مردسالار در ساخت سیاسی و سنت های بازدارنده در جامعه دارد. ولی به هرحال دلایل بازدارنده درونی را هم نباید از یاد برد که به نگرش خود ما زنان بازمی گردد. یک بخشی از این موانع بازدارنده درونی برمی گردد به غفلت خود زنان نسبت به نیازهای اصلی خودشان. در واقع یک دوره خود ما زنان در غفلت بودیم و وقتی هم به بیداری رسیدیم، دیگر فرصت و مجال اش نبود و شرایط عوض شد. یکی دیگر از موانع درونی هم به ویژگی و خصلت زنان بازمی گردد، چرا که زنان معمولا بحث مشارکت و سهم خواهی سیاسی را جاه طلبی قلمداد می کنند و با رویکردی منزه طلبانه بیشتر خود را در چارچوب کار فرهنگی تعریف می کنند. در حالی که ثابت شده است که تا وقتی زنان از قدرتی برخوردار نباشند نه تنها برای زنان که برای کل جامعه هم نمی توانند کار زیادی انجام بدهند. آن هم در جامعه ای مثل جامعه ما که همه چیز به دولت باز می گردد و ساختار دولت خیلی بزرگ و همه گیر است.»
مینو مرتاضی: اگر به عنوان زنان نواندیش دینی بگوییم که اسلام با حجاب اجباری مخالف است، باز هم می گویند اسلام این نیست که تو می گویی
مینو مرتاضی، دیگر سخنران این نشست، از زاویه خانوادگی به بحث زنان و نوگرایی دینی پرداخت و پس از بحث در مورد نگرش نوگرایان دینی نسبت به سنت گفت: « نوگرایانی که در آن زمان شروع به مبارزه کردند عمدتا شامل دو بخش نوگرایان مذهبی و نوگرایان غیرمذهبی بودند که عمدتا در جریانات مارکسیستی خود را نشان می دادند. در آن زمان انگیزه نخبگان مرد غیرمذهبی از توجه به مسائل زنان و بیداری آنان، این بود که زنان به عنوان یک نیروی مبارزه با استبداد، در کنار مردان قرار بگیرند و آنان را تقویت سازند. اما انگیزه نخبگان مرد مذهبی از توجه به مسائل زنان و بیداری آنان این بود که زنان را به ارزش های اخلاقی و خانوادگی که از زمان رضاشاه مورد هجوم قرار گرفته بود برگردانند. در این میان اسلام سنتی کاملا در حاشیه قرار داشت و اساسا قائل به فعالیت سیاسی نبود و بنابراین مردان نواندیش دینی، اسلام سیاسی را به عنوان اسلام منتقد مطرح کردند و با این انگیزه همتایان زن خود را به مبارزه فرا خوانند و به این ترتیب آنان را وارد عرصه اجتماعی و سیاسی کردند.» او سپس در ادامه گفت: «کسانی که امروز مسئله همدستی روشنفکران یا سکوت آنان در برابر حجاب را پیش از انقلاب مطرح می کنند و آنرا محکوم می کنند باید این مسئله را در نظر بگیرند که آن زمان، زنان نوگرای دینی با آن تیپ حجابی که برای خود برگزیدند (که نه چادر بود و نه بی حجابی)، در واقع منعکس کننده نوعی خوانش نو و نیز یک نوع هویت یابی فردی را نشان می داد که زنان نواندیش دینی از طریق آن می توانستند در جامعه نفوذ پیدا کنند. همانطور که می دانید در اسلام سنتی هویت یابی فقط یک نوع هویت یابی جمعی و قبیله ای است، ولی آن نوع حجابی که زنان نوگرای دینی در پیش از انقلاب برای خود برگزیدند به نوعی یک نوع هویت یابی فردی مبتنی بر یک نوع خوانش نو بود.»  وی سپس افزود: «متاسفانه امروز، هم اسلام سنتی و هم برخی از کسانی که مخالف مذهب هستند، قائل به اسلام عقب مانده اند، به طوری که مثلا اگر امروز ما به عنوان زنان نواندیش دینی بگوییم که اسلام با حجاب اجباری مخالف است و آنرا امری شخصی می داند، می گویند این اسلامی که شما می گویید اسلام نیست و اسلام آن چیزی است که آنها می گویند».
مینو مرتاضی در ادامه  گفت: «در زمان پیش از انقلاب در واقع دو نوع نوگرایی وجود داشت، یک نوع نوگرایی که کاملا منطبق بر دنیای جدید بود و تمامی مبانی تمدن غرب را می پذیرفت و معتقد بود که با پذیرش کامل و دربست آن می توان به پیشرفت رسید و دیگری نوگرایی دینی بود که نگاه ساختاری به دین داشت و می خواست که دین را به اندازه این دنیای مدرن بکند و عوامل و مولفه های دنیای نو را در دین، مستحیل سازد.» او سپس افزود: «اما پس از انقلاب، اسلام سیاسی که محرک بیداری زنان بود کنار گذاشته شد و به محض آن که انقلاب فرآیندش به سمت و سوی نظام اسلامی رفت به دنبال ثبات گرایی تجربه شده در اسلام سنتی رفت و در واقع اسلام سنتی بازتولید شد. درحالی که اسلام سنتی در پیش از انقلاب در حاشیه بود، ولی پس از این دوران ثبات گرایی، فراگیر شد و بالا آمد و به تدریج هم، باقی مانده نواندیشان دینی منتقد را کاملا در حاشیه برد.»
اعظم طالقانی: امروز آقایان شورای نگهبان متوجه شده اند که زنان هم می توانند رئیس جمهور شوند ولی رویشان نمی شود صریحا آنرا مطرح کنند
اعظم طالقانی نیز در این نشست به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: «بحث مسئله زنان در دین بسیار گسترده است و به موارد گوناگونی می شود در این رابطه اشاره کرد از جمله در مورد بحث دیه، ارث، حقوق زنان خانه دار و غیره. ما در مورد هر کدام از این بحث ها فعالیت های بسیاری کردیم مثلا در مورد حقوق زنان خانه دار، ما بارها به سازمان برنامه مراجعه کردیم و با مسئولان آن صحبت کردیم که زنان خانه دار نقش اقتصادی دارند و باید برای آن ها حقوقی در نظر گرفته شود که آنها هم می گفتند، در اسلام اجرت المثل برای زنان در نظر گرفته شده است. اما بحث ما این بود که درست است که زنان در اسلام اجرت المثل دارند، ارث دارند، حق شیر دارند، مهریه دارند، نفقه دارند ولی با توجه به این که اکثر این حقوقی که برای زنان در اسلام در نظر گرفته می شود به زنان داده نمی شود، و از سوی دیگر ارث زنان به خاطر این که مردان نفقه بده محسوب می شوند، نصف در نظر گرفته می شود، پس بیایید همه این حقوق را یک کاسه و ارث زنان را با مردان برابر کنید. اما آنها می گفتند که نص صریح قرآن است و نمی شود ارث را برابر کرد. درحالی که بحث ما این بود که شرایط عوض شده است و زنان علاوه بر خانه داری که نقش اقتصادی دارد در بیرون از خانه هم کار می کنند و پول شان را می آورند در خانه و بعد هم طبق این قوانین موجود چون معلوم است که مدرکی ندارند بدون هیچ حق و حقوقی آنها را طلاق می دهند بنابراین اگر همه این حقوق را یک کاسه کنید و ارث برابر را در نظر بگیرید یک مقداری از این مشکلات زنان کم می شود.»
اعظم طالقانی در ادامه در مورد اصل ۱۱۰ قانون اساسی که در آن شرط کاندید ریاست جمهوری را «رجال سیاسی» عنوان کرده است گفت: «ما سال هاست که داریم در مورد تفسیری از اصل ۱۱۰ قانون اساسی که رجال سیاسی به زنان هم تعمیم یابد تلاش می کنیم. از همان زمانی که این اصل در قانون اساسی قرار بود تصویب شود، خانم منیره گرجی یکی از مخالفان آن بود. در اسناد مجلس خبرگان موجود است که خانم گرجی با این اصل مخالفت کرده بود و با استدلالات فقهی و دینی در مجلس خبرگان اعلام کرده بود که زنان هم می توانند رئیس جمهور شوند و نباید در قانون اساسی از کلمه رجال سیاسی استفاده شود. برای همین یادم هست که در تلویزیون دکتر بهشتی در مصاحبه ای گفت که منظور از رجال سیاسی، شخصیت های سیاسی است و نه لزوما مردان، و این رجال سیاسی هم شامل زنان و هم مردان می شود. ولی متاسفانه به رغم آن که در ابتدای انقلاب مسئله رجال سیاسی که زنان را هم شامل می شد، مشخص بود اما بعدها شورای نگهبان کاندیداهای زن را به استناد همین اصل رد کرد. اما  اخیرا دیدم که آقای الهام در مورد بحث رجال سیاسی تلویحا به این که زنان هم می توانند جزو رجال سیاسی باشند اشاره کرده بود. در واقع به نظر می آید که شورای نگهبان هم این تفسیر از رجال سیاسی را که شامل زنان هم می شود، پذیرفته است ولی نمی خواهند آنرا رو کند. شاید از این می ترسند که اگر زنان بیایند در حوزه سیاسی، دیگر بسیاری از این مردان باید بروند و خانه نشین شوند! شاید هم چون اول مخالفت کرده اند و حالا رویشان نمی شود حرف شان را پس بگیرند».
اعظم طالقانی در ادامه گفت: «به یاد دارم که وقتی من می خواستم خود را کاندیدای ریاست جمهوری کنم و در واقع این اصل ۱۱۰ قانون اساسی را به چالش بگیرم تا تکلیف اش مشخص شود، اول از همه پیش آقای صالحی نجف آبادی که خدا رحمتش کند، رفتم تا نظر ایشان را در مورد این اصل ۱۱۰ قانون اساسی بگیرم. ایشان گفت زن و مرد فرقی ندارد و زن می تواند هم رئیس جمهور، هم ولی فقیه و هم قاضی شود و زن و مرد با هم برابر هستند. ایشان گفت من در هیچ یک از روایات و قرآن سندی ندیده ام که بخواهد علیه زنان تبعیض و نابرابری باشد. اما پس از ملاقات با ایشان در قم، پیش آیت الله امینی رفتم. اما وقتی به خانه آیت الله امینی رسیدم تا نظر ایشان را هم در مورد همین اصل ۱۱۰ قانون اساسی بگیرم، هنوز احوالپرسی مان تمام نشده بود که زنگ تلفن را زدند و صدای آیت الله صافی از توی تلفن آمد که در پشت تلفن می گفت: آقا نکند یک موقع بپذیری که زنان هم جزو رجال سیاسی محسوب می شوند. خلاصه گویا خبردار شده بودند که من دارم می روم و در این مورد با مراجع صحبت می کنم و برای همین آیت الله صافی با آیت الله امینی تماس گرفته بود تا ایشان این مسئله را نپذیرد.» او در انتها گفت: «به هرحال کار زیاد داریم و باید آنقدر جلسات به ویژه با مخالفان بگذاریم تا شاید آقایان بپذیرند که در این نابرابری ها تغییراتی ایجاد کنند». 
کیک تولدی به مناسبت ۵۲ سالگی هاله سحابی
پس از سخنرانی اعظم طالقانی، کلیپی از زندگی هاله سحابی پخش شد و در انتها نیز کیک تولدی که برای هاله سحابی تهیه شده بود توسط مادر، دختر و همسر هاله سحابی بریده و بین حاضران پخش شد.
این نشست که به مناسبت تولد ۵۲ سالگی هاله سحابی برگزاری می شد، با خواندن اشعار و سرودهایی به این مناسبت پایان یافت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر