۱۳۹۱ آذر ۱۸, شنبه

مادر بهاره هدایت: دخترم دارد جوانی و حق مادر شدنش را در زندان از دست می‌دهد

١٧ آذر ١٣٩١
Bahareh-Hedayat
عکس یادگاری بهاره هدایت با همسرش امین احمدیان


شهرزادنیوز: بهاره هدایت عضو و سخنگوی شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و فعال کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان بود، که پس از اعتراضات انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388، برای پنجمین بار دستگیر و جمعا ً به10 سال زندان محکوم شد.
سایت جرس در آستانه 16 آذر، با محبوبه جوادی، مادر وی، مصاحبه ای انجام داده و او در این مصاحبه افزایش فشارها بر زندانیان سیاسی، به ویژه بر زندانیان سیاسی زن، را تأیید کرده و گفته است که بعد از بیانیه زندانیان سیاسی زن در اعتراض به کشته شدن ستار بهشتی و حمایت از نسرین ستوده، دوباره فشارها را بر روی آنها زیاد کرده اند. به دنبال همین فشارها، ملاقات‌های حضوری را قطع کرده‌اند؛ حتی تلفن‌های اضطراری برخی از زندانیان زن نیز قطع شده است.
وی در رابطه با شرایط روحی فرزندش گفت که روحیه اش خوب است و در زندان مطالعه می کند. اما ده سال مگر کم است؟ جوانی اش را و حق مادر شدنش را در زندان دارد از دست می دهد. به عنوان یک نوعروس نتوانست طعم زندگی مشترک با همسرش را بچشد؛ آنها در آغاز زندگی اشان باید رنج دوری از همدیگر را تحمل کنند و همه اینها تنها به خاطر انتقاد و اعتراض مسالمت آمیزی است که بهاره داشته است.
بهاره هدایت در دادگاه به نه سال و نیم (شش ماه به خاطر توهین به رئیس‌جمهوری، دو سال به خاطر توهین به رهبری و پنج سال به دلیل تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت از طریق عضویت در دفتر تحکیم و اجرای دو سال حکم تعلیقی) محکوم شد. در زندان بود که به خاطر انتشار بیانیه مشترکی با مجید توکلی، دیگر دانشجوی زندانی، به شش ماه حبس تعزیری دیگر محکوم و مدت زندانش به 10 سال افزایش یافت.
مادر بهاره در ادامه این مصاحبه گفته است که الان تمام انجمن های اسلامی دانشگاه ها، که منتقد شرایط حاکم و خواهان حفظ استقلال دانشگاه بودند، را پلمپ کرده اند و برای بعضی از اعضای آنها احکام انضباطی و زندان صادر شده است. حتی شنیده است که بعد از دادگاه، قاضی مقیسه گفته است که این احکام برای آرام شدن فضای دانشگاه و ترساندن دانشجویان صادر شده است.

۱ نظر:

  1. آن زمانی که در یک شرکت با هم مشغول بکار بودیم بهاره جان چند سالی است که میگذرد اما یادم هست عشق و زندگی در تو موج میزد ، ای کاش آن دوران دوباره باز میگشت و این توهین ها آزارها و زندان ها پایان می یافت .
    ای کاش میشد دوباره روی ماهت را میدیدم و ساعتها با هم پیاده روی میکردیم . این آرزو نیست اتفاق خواهد افتاد.

    پاسخحذف