۱۳۹۰ شهریور ۳۰, چهارشنبه

افزودن شکستی دیگر برسیاهه ی شکست های جمهوری اسلامی دربه کارگیری آپارتاید جنسی!


سیاست تفکیک جنسیتی در دانشگاهها، درصدا وسیما، در مدارس و حتی در مهدکودک ها به اجرا درمی آید. سعی کرده اند حوزه های اصلی را تا جایی که در توان دارند تفکیک جنسیتی کنند وابعاد این جداسازی در حدی است که اکنون آشکارا می توان از تهاجمی جدید و سازمان یافته علیه زنان سخن گفت. پرسش اما این است:

آیا سیاست تفکیک جنسیتی که جلوه ای از اعمال آپارتاید جنسی است موفق خواهد شد؟ برای داشتن تصوری از احتمال موفقیت جمهوری اسلامی در زمینه تحمیل این سیاست متحجرانه کافیست به سرنوشت مبارزه با بدحجابی نگاه کنیم. رژیم از آغاز موجودیت اش تاکنون دهها طرح را در این رابطه به اجرا گذاشته و بودجه کلانی را صرف ان کرده است نظیر سازماندهی گشت های گوناگون امربه معروف و نهی از منکر، عفاف و حجاب، ارشاد و گشت های تامین امنیت.
اما با وجود همه این طرح های رنگارنگ، مقاومت زنان ایرانی مخصوصا نسل جوان دختران ایرانی درمقابل حجاب اجباری نه تنها فروکش نکرده که همچنان رو به گسترش است. این مقاومت حالا یکی از توده ای ترین عرصه های رویارویی زنان با جمهوری اسلامی است. رویارویی زنان با سیاست های سرکوبگرانه رژیم در زمینه حجاب از سطح شهرهای بزرگ گذشته و حتی در باصطلاح ام القرای اسلام، یعنی شهر مذهبی قم نیز، سیاست های زن ستیزانه رژیم پیش نمی رود. پرونده سازی، بستن جریمه های سنگین، ضرب وشتم، بازداشت و زندان هم نتوانسته است موجب کاهش مبارزه زنان برعلیه حجاب اجباری شود.
در شهرهای بزرگ رقم قابل توجهی از جریمه ها و پرونده ها مربوط به بدحجابان است. مثلا در تهران کمتر دختر بدحجابی است که گذرش به خیابان وزرا و بازداشتگاه آن نیفتاده باشد و در انجا برخورد مقامات امنیتی و اطلاعاتی و سرکوبگران را با گوشت و پوست خود لمس نکرده و طعم پرونده دار بودن را نچشیده باشد. بیهوده نبود که در دوسال مبارزات گسترده ضد استبدادی مردم ایران درخیابانها دختران جوان درصف مقدم این تظاهرات ها حضور داشتند و به گواه دهها فیلمی که به تمام جهان مخابره شده وجمهوری اسلامی نمی تواند آنرا انکارکند، در آفریدن حماسه هایی پرشور در خیابانها زنان ایرانی نه تنها دستکمی از مردان نداشتند که درخیلی از مواقع شجاعانه تر نیز ظاهر شدند. شکست جمهوری اسلامی در تحمیل حجاب بر زنان با وجود طرح های رنگارنگ سرکوب دلایل روشنی دارد.
رژیم جمهوری اسلامی می خواهد در جامعه ای سرمایه داری که روابط مدرن ناشی از زندگی شهری و فرایند اجتناب ناپذیر اجتماعی شدن، آن هم در عصر انفجار اطلاعات، پایه های مادی تقسیم کارسنتی موجود بین زن و مرد را فروریخته و گسترش روابط اجتماعی و آموزش زنان ضربات سنگینی به اشکال کهن مردسالاری وارد ساخته، زنان را ناچار کند مطابق ارزش های پوسیده عصر شترچرانی زندگی کنند و ضد ارزش های آن دوران را درآمیخته با خرافات به زور سرنیزه بپذیرند. معلوم است که هر چه بیشتر در این مسیر هزینه نماید و هر قدر بیشتر بساط بگیر و ببند و گشت های رنگارنگ راه اندازی کند، کمتر نتیجه می گیرد.
سرنوشت برنامه های تفکیک جنسیتی نیز مثل ماجرای سرکوب زنان به خاطر حجاب، چیزی جز رسوایی و بدنامی تازه برای رژیم اسلامی نخواهد بود. زنان ایران طی 32 سال مقاومت بر علیه جلوه های مختلف تبعیض جنسیتی رژیم اسلامی آبدیده شده اند و با این سرمایه گرانبهای مبارزاتی در مقابل این طرح ارتجاعی نیز ایستاده گی کرده و آن را به شکست می کشانند.
رژیم اگر بتواند طرح تفکیک جنسیتی را در راستای مغزشویی کودکان بی گناه در مهدکودک ها یا دبستان ها چند صباحی به اجرا بگذارد، در دانشگاهها حتما با مقاومت مدنی روبرو خواهد شد. نسل جوانی که از سرکوب و بی آینده گی و تهاجم دائمی ارتجاع تاریک اندیش به ارزش های زندگی مدنی به تنگ آمده در برابر تفکیک جنسیتی سر خم نخواهد کرد. تفکیک جنسیتی نیز به محور تازه ای در سازماندهی مقاومت جمعی زنان و مردان برابری خواه در برابر رژیم تبدیل خواهد شد. دانشگاهها که نبض مقاومت جامعه مدنی در برابر تهاجم ارتجاع تاریک اندیش مذهبی در آن تندتر می زند از هم اکنون پیشتاز این مقاومت است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر