۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

جبر ِ حجاب، پوششی که کفن حکومت اسلامی خواهد شد



بیش از سی سال است که نگرانی و ترس عمده ی حکومت اسلامی، پوشش زنان بوده است؛ به گونه ای که کمتر مسؤل جمهوری اسلامی را می توان یافت که در سخنانش بحث حجاب زنان، نیاید. از رهبر و رییس جمهورش تا منبر بروهای نماز جمعه ها و مسجدهایش، همه و همه بیشترین صحبت و خطابه یشان را به حجاب زنان اختصاص می دهند. به ویژه چند سال اخیر، جبهه گیری ریز و درشت های باندهای مختلف حکومت به مساله ی حجاب بیش از پیش شده است.

بازتاب ترس حکومت از زنان به بهانه ی پوشش را می توان در طرح های زن ستیزانه ای همچون گشت های امنیت اخلاقی و بدرفتاری و فحاشی علیه زنان در خیابان ها دید. اینگونه توحش ها که از هیچ نمونه ی دیگری در جهان به جز جمهوری اسلامی و گروهک تروریستی طالبان، نمی توان آن را توقع داشت، با سکوت بخش ها و جناح های مختلف حکومت از اصولگرا تا اصلاحطلب همراه است و به طبع، گروه های مخالف دولت، که خود را اصلاح طلب می دانند نیز در این رابطه سکوت پیشه کرده اند؛ یکی از این شخصیت ها، شیرین عبادی است که به عنوان برنده ی جایزه ی صلح نوبل خود را مدافع حقوق زنان و حقوق بشر می دانند، اما همواره در قبال این نقض آشکار حقوق زنان، سکوت کرده است.

این واکنش ها از سوی بخش های مختلف حکومت، خود گواه این است که اساسا جمهوری اسلامی و قانون اساسیش و باورمندان به این رژیم و این قانون اساسی-اسلامی نمی توانند حامی حقوق زنان باشند و یا ادعای آن را داشته باشند و سراب اصلاح این رژیم برای تغییر یا حذف قوانین نابرابر اجتماعی علیه زنان، راه به جایی نمی برد.

اساسا، فرهنگ زن ستیزانه ای که امروزه در جامعه ی ایران دیده می شود برآیند همان تفکر زن ستیزانه ی حکومت است و بنابراین باورمندان به جمهوری اسلامی، چه حکومت و چه جمهوری اسلامی درون برخی مردمان که فرهنگ زن ستیز را زاییده است، نمی توانند ادعای پشتیبانی از حقوق زنان را داشته باشند.

بی گمان، ترس جمهوری اسلامی، بیش از آنکه از نوع پوشش زنان باشد، از خود زنان است و همه ی این کوشش های بیهوده ی حکومت، برای کم رنگ کردن نقش و حضور زنان برای مخالفت با این حکومت زن ستیز است.

حکومت جمهوری اسلامی، از نظر فکری و ایدئولوژی هیچ تفاوتی با گروه های تروریستی همچون طالبان و القاعده ندارد و این حکومت نیز اگر از خیزش زنان ایران نمی ترسید، بی گمان جنایت های به مراتب بیشتری را علیه زنان روا می داشت. زیرا در بینش چنین گروه هایی، خواه طالبان و خواه جمهوری اسلامی، اساسا زن بودن جرم است و همه ی زنان به خاطر زن بودن، مجرم هستند.

وجه شباهت عمده طالبان و جمهوری اسلامی در زن ستیزی را می توان در سخنان اخیر احمد خاتمی، در نماز جمعه ی تهران دید؛ وی با اشاره به اینکه در روایات دینی اساسا روبرو شدن مرد و زن حرام است، اعلام کرده که معالجه ی زنان به وسیله ی پزشکان مرد نیز مصداق حرام است!

واقعا، چنین سخنانی تنها از ذهن های بیمار و آلوده ی باورمندان به سیستم های طالبانی و بدوی و آدم کش بر می آید و نظام جمهوری اسلامی، همه ی این مختصات و مشخصات را دارد. گویندگان و باورمندان چنین سخنانی بیماران روانی هستند که وجودشان برای بشریت خطرناک است.

یکی دیگر از توهین هایی که اخیرا نسبت به زنان سرزمینم از سوی حکومت ضد زن و ضد انسان جمهوری اسلامی اعمال شده، کاریکاتوری است که سایت امنیتی-حکومتی وابسته به سپاه پاسداران –فارس- در سایتش گذاشته است (و حتا از آوردن آن در اینجا شرم دارم). این کاریکاتور پیش از آنکه توهین به زنان باشد، تو دهنی محکمی است به خود این رژیم و آنها که فکر می کنند؛ این رژیم سراسر جنایت، امکان اصلاح دارد. این تصویر، تفکر پوچ و نداشته ی رژیمی را نشان می دهد که عقل را در پوشش و لباس می داند. اینگونه بیهوده کاری ها از سوی حکومت، تنها به دلیل ترسی است که از زنان دارند؛ زیرا دست اندرکاران این رژیم به خوبی می دانند که امروز چالش اصلی، اساسی و نخستین ماهیت پر از خرافه، دروغ، جنایت و حماقت رژیم جمهوری اسلامی، زنان هستند. زنان ایران، مغز متفکر و اساسی ترین چالش جور جمهوری اسلامی هستند.

چنین مشخصه ها و مولفه هایی از رژیم جمهوری اسلامی، ماهیت زمخت و اصلاح ناپذیر آن را باید بیش از پیش برای آنان که دل به بهبود این سیستم زن ستیز دارند، روشن کند؛ کسانی همچون زهرا رهنورد، شیرین عبادی، فاطمه حقیقت جو که خود را فعال حقوق زنان منتصب به جریان اصلاحات می دانند، باید نیک بدانند که جز با برکناری و سرنگونی جمهوری اسلامی در تمامیت آن، نمی توان به حقوق حقه و آزادی های اساسی زنان، همچون آزادی در انتخاب لباس، دست یافت. کوشش های عبث و بیهوده ی حکومت در زمینه ی حجاب اجباری هم راه به جایی نمی برد و در وقاع روند فروپاشی جمهوری اسلامی را تندتر می سازد. و همین حجاب که امروز بلای جان رژیم شده است، فردا جان آن را خواهد گرفت و به کفنش تبدیل خواهد شد.

سروش سکوت
27 تیر 2570
18 جولای 2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر