۱۳۹۱ اسفند ۲۰, یکشنبه

مسعود زینالی درنشست جانبی 22 مین اجلاس شورای حقوق بشر : از بیم افشاگری, خانواده ام را بازداشت کردند


ارسال کننده : روابط عمومی 
فعالان در تبعید : عصر امروز چهارشنبه 6 مارس دومین نشست جانبی کارزار افشای نقض حقوق بشر در ایران
در شورای حقوق بشر در شهر ژنو با موضوع ” بازداشت خودسرانه , شکنجه و ناپدید شدن فعالین در ایران” برگذار شد.
آقای مسعود زینالی برادر سعید زینالی ؛ ” دانشجویی که در جریان اعتراضات دانشجویی پس از حمله به کوی دانشگاه در تیر سال ۱۳۷۸ توسط نیروهای امنیتی در منزل بازداشت شد و ا 6; آن تاریخ خبری از وی در دست نیست ” یکی از سخنرانان این نشست بودند. ایشان در این سخنرانی ضمن تشریح ماجرای برادرش و مشکلات خانواده اش ؛ از مقامات عالی شورای حقوق بشر , پیگیری   8;ضعیت جوانان بسیاری که به سرنوشت برادرش دچار شده اند را درخواست کرد
من مسعود زینالی هستم. برادر سعید زینالی، کسی که 13 سال پیش سه روز پس از اعتراضات دانشجویی در تاریخ 18 تیر 1378 (14 جولای 1999) بازداشت شد و تا کنون خبری از او نداریم. برادرم سعید دانشجوی تر 605; آخر دانشگاه تهران بود او را مقابل چشمان ما از منزل مسکونی مان بازداشت کردند و ما دیگر هرگر او را ندیدیم.


تنها یک بار احمد باطبی زندانی سیاسی و دانشجو که خود در آن زمان بازداشت بود، صدای او را در بازجویی ها شنیده بود و نام او را در لیست دانشجویان بازداشت شده داخل زندان دیده ب ;ود.
شش ماه بعد از تنها تماس تلفنی سعید ماموران یک بار به منزل ما تلفن زدند و گفتند حال سعید خوب است و نگران او نباشید. هر چه مادرم اصرار کرد و پرسید که او کجاست. آنها پاسخی نداد 1606;د.
13 سال تمام پدر و مادرم به دنبال خبری از سعید به تمام مراجع قانونی و مقامات مانند: مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، نقدی دادستان، سعید مرتضوی؛ رئیس نیروی انتظامی، قا 1604;یباف؛ نماینده دادستان در امور زندان ها، سالاری کیا بارها و بارها مراجعه کردند.
در ابتدا گفتند می توانید ملاقات داشته باشید و بعد گفتند که از دست ما کاری ساخته نیست. بعد از مدتی، سالاری کیا با وزارت اطلاعات تماس گرفتند برای ملاقات و آنها گفتند 10 روز 83;یگر ملاقات خواهید داشت و هر بار که می رفتیم می گفتند 10 روز دیگر تا اینکه در آخر گفتند هر وقت خبری از سعید داشتیم به شما اطلاع خواهیم داد.
مادرم به اندازه یک جعبه کپی نامه هایی که در این مدت به تمام مقامات دولتی و قضایی و بیت رهبری داده، نگه داشته است.
به هیچ کدام از این نامه ها پاسخی کتبی داده نشده و هنوز ما نمی دانیم که سعید زنده است یا خیر.
بعد از سال ها پیگیری، پس از جنبش سبز، بغض مادرم ترکید و سکوت خود را شکست و شروع به اطلاع رسانی به مردم و مقامات از طریق مصاحبه با رسانه ها نمود. تا مردم و مسئلان صدای دادخو 575;هی او را بشنوند و به ناله های او شاید پاسخی داده شود. پس از مدت کوتاهی، گرفتاریهای جدید خانواده ما شروع شد. ابتدا مادرم را همراه مادران عزادار در پارک لاله بازداشت کردند   8; سپس تهدیدهای تلفنی به خانواده ما شروع شد. تلفن خانه ما همیشه کنترل بود تا جایی که وقتی مادرم و خواهرم قصد سفر به ترکیه داشتند .ماموران امنیتی شبانه به خانه ما حمله کردند و 05;ادر و خواهرم را بازداشت کردند. زیرا از اطلاع رسان و افشاگری مادرم و خانواده ما وحشت داشتند.
د ربازجویی ها به ماردم گفته بودند چرا مصاحبه می کنی و به دنبال چه هستی؟ به دنبال استخوان های پسرت می گردی؟
وبه مادرم گفته بود تا زنده و یا مرده او را به من نشان ندهید دست از تلاش برنخواهم داشت.
حق من است که بدانم چرا پسرم را بازداشت کرده اید؟ چرا من از حق ملاقات مرحروم بوده ام؟ چه بلایی به سر فرزند من آورده انید؟
این حق من است که برای پیدا کردن پسرم تلاش کنیم.
من از تمام سازمانهای بین المللی حقوق بشری . شورای عالی حقوق بشر گزارشگران ویژه حقوق بشر ایران احمد شهید و تمام مردم آزادیخواه می خواهم که به خانواده ما کمک کنند تا سعی 1583; را پیدا کنیم .
خانواده من تنها خانواده ای نیست که فرزند گمشده دارد . من به اینجا آمده ام که هم از حقوق خودم , مادرم و خانواده ام و هم از خانواده های دیگری که فرزندانشان ناپدید شده حمایت 05;ی کنیم. من از مقامات عالی شورای حقوق بشر می خواهم که وضعیت زندانیان سیاسی را به دقت پیگیری کنند و برای آزادی آنها تلاش نمایند.
بسیار کسانی هستند که بازداشت می شوند و در نقاط نامعلومی نگهداری می شوند و من نگران هستم که به سرنوشت برادرم دچار شوند. همچنین تقاضا دارم در مورد پرونده برادرم سعید زی 606;الی پیگیری شود و به هر نحو ممکن برای پیدا کردن او به خانواده ی من بخصوص مادرم یاری رسانده شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر