۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه

زنان زیر قتل های ناموسی



فرشته دختری که به قصد طلاق از شوهری ۱۸ سال بزرگتر از خود به خانۀ پدری بازگشته بود تنها به دلیل اتهامی واهی به دست پدرش سر بریده شد، فرشته بی‌گناه کشته شد، پیش از او و بعد از او نیز فرشته‌های بسیاری سرشان بریده شد و بی‌رحمانه از حیات محروم شدند، تنها با یک توجیه: غیرت و ناموس پرستی!
پروین بختیارنژاد در ابتدای کتاب فاجعه خاموش مواردی از این گونه قتل‌ها را ذکر می‌کند: شیدا زن ۱۶ سالۀ مریوانی که یک کودک ۲ساله نیز داشت با ضربات چاقوی برادرش مهدی در خیابان جان سپرد، او که همسری معتاد داشت در حال حرف زدن با مردی در خیابان توسط برادرش به قتل رسید دلبر خسروی دختر ۱۷ ساله‌ای در دهی نزدیکی مریوان به دلیل داشتن قصد طلاق از همسر ناخواسته و اجباری خود توسط پدرش سر بریده شد، در لرستان لیلی به دلیل سر باز زدن از ازدواج اجباری با پسر عمویش مجبور شد که با پسر مورد علاقه‌اش فرار کند، وی بعد از دستگیری توسط برادران و پسرعمویش به درختی بسته و به آتش کشیده شد، در دزفول جاسم که خود دارای سه زن بود دختر ۱۵ ساله‌اش را به دلیل این که فکر می‌کرد عمویش به او تجاوز کرده است سر برید، باز در دزفول مردی با سوء ظن به همسر دومش و با ادعای این که پسرش متعلق به او نیست سر وی و فرزند ۷ ساله‌اش را برید …..
قتل های ناموسی قتل هائی هستند که توسط نزدیکان و بستگان یک زن به دنبال داشتن رابطه با دیگری، سوء ظن به داشتن رابطه، عدم تن دادن زن به رابطه و ….. روی می‌دهند، وجه اشتراک تمام آنها تکیه کردن عاملان قتل بر واژه‌های شرف، ناموس و غیرت است! از سوی دیگر تقریباً در تمامی این قتل‌ها اولیای دم هیچ شکایتی را ارائه نمی‌دهند چرا که خود در وقوع قتل دست داشته‌اند! در مورد وقوع این قتل‌ها آمار درستی در دست نیست، پروین بختیار‌نژاد در کتاب فاجعۀ خاموش اشاره می‌کند: استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، کردستان، ایلام، کرمانشاه، خوزستان، سیستان وبلوچستان، لرستان، همدان، فارس و خراسان از جمله استان‌هائی هستند که قتل‌های ناموسی در آنها وجود دارد و مردم مرتباً شاهد چنین قتل‌هائی هستند، بسیاری از این قتل‌ها به دلیل‌‌‌ همان توجیهی که قتل را رقم زده است (غیرت، ناموس، شرف) گزارش نمی‌شود اما با این حال گزارش های نگران کننده‌ای همیشه از وقوع جنایتی به نام قتل ناموسی خبر می‌دهد، بر اساس آماری از سوی صندوق جمعیت سازمان ملل سالانه حدود ۵۰۰۰ زن در قتل‌های ناموسی کشته می‌شوند، بیشتر آنها ساکن غرب آسیا، شمال آفریقا و بخش‌هائی از جنوب آسیا هستند، معاون مبارزه با جرائم پلیس آگاهی تهران چندی پیش اعلام کرده بود ۶۲ درصد از مقتولان مؤنث توسط خانواده‌ها و اقوام به قتل رسیده‌اند.
از منظر قانونی در این زمینه ضعف هائی وجود دارد که گاهی می‌توان از آن به عنوان تجویز قانونی خشونت یاد کرد، سنخ‌شناسی این گونه قتل‌ها و تقلیل آنها به امر خصوصی در بستر قوانین موجود زمینه را برای تداوم وحشیانه ترین رفتارهای مبتنی بر فرهنگ های نادرست فراهم می‌آورد، بر اساس مادۀ ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی «در صورتی که پدر یا جد پدری فرزند خود را بکشد قصاص نمی‌شود و به پرداخت دیۀ قتل به ورثه و تعزیر محکوم خواهد شد».
مادۀ ۲۱۹ می‌گوید که اگر اولیای دم آمدند و به قتلی رضایت دادند قاتل قصاص نمی‌شود، در قتل های ناموسی اولیای دم یا خود عامل قتل هستند یا مشوق و ترغیب کننده در وقوع قتل، بنابر این قتل اصولاً با رضایت اولیای دم رخ می‌دهد! شاید نگاه کردن به قتل به عنوان یک جرم عمومی خود بتواند زمینه را برای کاهش وقوع جرائمی از این دست فراهم آورد، عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران در گفتگوئی با تأکید بر این که در قتل‌های ناموسی قاتل خود را محق می‌داند گفت: متأسفانه سیاست قضائی ما در حوزۀ قتل‌های ناموسی به شدت متفاوت و حتی متناقض است و به دیدگاه قاضی بستگی دارد که بسیاری از موارد در کشاکش رسیدگی قاتل آزاد می‌شود یا این که در کمیسیون‌های عفو مورد عفو قرار می‌گیرد!

دادستان تهران تصریح کرد: زمانی که در خوزستان فعالیت می‌کردم به هیچ قاتل ناموسی عفو نمی‌دادم اما متأسفانه فرهنگ و دیدگاهی وجود داشت که حتی برخی اوقات خود قضات زنگ می‌زدند و خواستار عفو قاتل می‌شدند، به اعتقاد جعفری دولت‌آبادی این قتل‌ها ریشه در تفکراتی دارند و قاتل فکر می‌کند با عمل خود جامعه را از گناه عاری می‌سازد! دادستان تهران تاکید کرد: تا زمانی که این فرهنگ نسبت به زنان تغییر نکند قتل‌های ناموسی ادامه خواهد داشت، نقش فرهنگ در وقوع این گونه قتل‌ها آن گونه است که در برخی بسترهای فرهنگی ارتکاب به چنین قتل هائی نه تنها احساس پشیمانی را به دنبال ندارد که حس عزت و سربلندی را برای مردان آن خانواده رقم می‌زند! ناموس و غیرت واژه‌هائی است که بیش از هر چیز در جوامع مردسالار به آن بها داده می‌شود و این خود در مخاطرۀ وقوع جرائمی از این دست است که نه تنها عملی فجیع و وحشتناک تلقی نمی‌گردد که تأییدی است بر کسب ارزش های چنین نظامی: غیرت و ناموس پرستی!
تملک حیات زن توسط مرد ریشه در سنت‌ها، باور‌ها و اعتقادات غلطی دارد که به هیچ روی با مؤلفه‌های دنیای مدرن همنشینی ندارد، تقابل این گونه باور‌ها با سبک زندگی مدرن انسان‌ها در قالب زندگی شهری، بهره‌گیری از ابزارهای مدرنیته، رسانه‌ها و ….. وضعیت پارادوکسیکالی را به وجود می‌آورد که از یک سو زن را از ظلم های تاریخی نسبت به خود و محرومیتش از بدویترین حقوق آگاه ساخته است و از سوی دیگر اصرار بر ارزش بودن مفاهیمی نظیر ناموس پرستی و غیرت از سوی مردان منجر به وقوع هر چه وحشتناکتر قتل های ناموسی می‌شود، قوانین حاکم بر دستگاه قضائی ایران که ریشه در احکام اسلامی و فقهی دارد در بسیاری از موارد اگر نگوئیم عامل قتل های ناموسی است دست کم به هیچ عنوان نقش بازدارندگی بر وقوع این جرائم را ندارد، علاوه بر آن دستگاه حاکمیت در ایران خود بر ارزش های پدرسالاری بنیان نهاده شده است، در این نظام ارزش های مردسالارانه آشکارا و پنهان از طریق نهادهای مختلف ترویج می‌شود، نظام آموزش و پرورش در ایران به عنوان یکی از تأثیرگذار‌ترین نهاد‌ها بر نگرش های افراد جامعه از دوران کودکی آموزه‌هائی مبتنی بر مردسالاری متحجرانه را در کتاب‌های آموزشی قرار می دهد.
از سوی دیگر رسانه‌ها به عنوان تکمیل کنندۀ نظام آموزشی در راستای سیاست های کلان نظام دست به تثبیت این نگرش‌ها در قالب‌های گوناگون می‌زند، تلویزیون فراگیر‌ترین و پرمخاطب‌ترین رسانه در ایران است، این رسانه طبق قانون اساسی در انحصار سازمان صدا و سیما است که ریاست آن مستقیماً از سوی رهبر ایران منصوب می‌شود، برنامه‌های مختلف تلویزیون با هدف حفظ شعائر اسلامی و آرمان‌های انقلاب اسلامی برای ارج نهادن به ارزش هائی تلاش می‌کند که در ‌‌نهایت این ارزش‌ها منجر به جنایاتی همچون قتل ناموسی می‌شود، در کنار تمام این عوامل، طرح‌های اجرائی در سطح جامعه نظیر طرح امنیت اجتماعی و اخلاقی دقیقاً بر‌‌ همان مفاهیم ناموس و زن به عنوان عامل تمام ناهنجاری‌های اخلاقی دست می‌گذارد! آنچه تحت عنوان گشت ارشاد در خیابان های ایران شاهد قدرت نمائی آن هستیم شکل دولتی‌‌ همان ناموس پرستی و غیرت مردانه در قالب نیروهای نظامی است تا هر چه بیشتر به این نگرش مردسالار تأکید شود که باید همواره بر رفتار و پوشش زنان نظارت وجود داشته باشد تا جامعه از فساد دور نگه داشته شود و از این طریق سلطۀ مردانه بر بدن زن مشروعیت پیدا می‌کند! زمانی که هنوز در جامعه‌ای نگاه برتری و سلطه از سوی مرد نسبت به زن ترویج می‌شود، زمانی که برخی رفتارهای منسوخ و متحجرانه در بستری فرهنگی و رسانه‌ای به عنوان ارزش های پایدار آموزش داده می‌شود وقوع قتل های ناموسی امری اجتناب ناپذیر است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر