۱۳۹۰ مهر ۱۵, جمعه

پرده نشینی در مدارس دخترانه


سال اولی که رفتم مدرسه هنوز مقنعه فراگیر نشده بود، دختر‌ها با مانتو و شلوار و روسری سر کلاس می آمدند، چهار رنگ را مجاز اعلام کرده بودند: مشکی، قهوه‌ای، طوسی، سرمه ای، هر کس هر چه گیرش می آمد می پوشید، روسری های بزرگ را زیر چانه گره می‌زدیم، مدرسه دو شیفته بود، توی یکی از مناطق به نسبت خوب تهران،
شمار دانش‌آموزان کلاس‌ها بالای ۴۰ نفر بود، سه و گاهی چهار نفری پشت میزهای چوبی و فلزی می نشستیم، کیف هایمان معمولاً شبیه هم بود، از آن کیف هائی که دو تا قفل جلویشان دارد و با صدای مخصوصی باز می‌شوند، کیف ها یا سیاه بودند یا قهوه‌ای، در و دیوار کلاس خاکستری و بی روح بود، گاهی معلم پرورشی چند تا کاغذ رنگی می چسباند به تابلوی اعلانات که توی راهروی دراز مدرسه اصلاً به چشم نمی آمد، حیاط مدرسه، ‌ای … بد نبود، بزرگ بود یا شاید ما خیلی کوچک بودیم، از دم ساختمان تا آبخوری های ته حیاط کلی راه بود، آسفالت کف حیاط را می‌دویدیم تا یکی از شیرهای خالی به ما برسد، روسری از سرمان می‌افتاد ناظم مدرسه جیغ می کشید! از پشت بلندگو تذکر می دادند، صبح ها ردیف می ایستادیم جلوی ناظم و دستیار‌هایش تا رنگ جوراب و اندازۀ ناخن و وضعیت حجابمان را بررسی کنند، گاهی ناغافل می ریختند توی کلاس، دفتر خاطراتمان را پاره می کردند، کتاب و نوار و جامدادی های قشنگ را می بردند، جلوی اسممان ضربدر می خورد! نگاه سنتی جامعۀ ایرانی هنوز زنان را پرده نشین می خواهد! گرچه سال ها می گذرد از تأسیس نخستین مدرسه های نوین دخترانه که دختران محروم از تحصیل را از مکتبخانه‌ها پشت میز و نیمکت آورد اما هنوز نگاه های محدود کننده و انحصارطلب ترجیح می دهند دختران ایرانی پرده نشین و مستور باشند!
پردۀ اول
بعد از انقلاب اسلامی ‌ایران با جدا شدن مدرسه های دخترانه و پسرانه حجاب برای دختران اجباری شد، مسئولان نیز با عجله طرح لباس های متحدالشکل را ضروری اعلام کردند، مانتو و شلوارهای مدرسه ای که با کمبودهای دوران جنگ به سختی قابل تهیه بودند در کنار تأکید و تشویق استفاده از چادر به ‌تدریج شکل اصلی پوشش دختران در مدرسه شدند، در‌‌ همان حال بخشنامه های آموزش و پرورش تأکید می کردند که رنگ ترجیحی و در واقع اجباری این لباس ها باید چهار رنگ به اصطلاح سنگین یعنی سیاه، قهوه‌ای، سرمه ای و طوسی باشد و مدلشان از الگوی خاصی پیروی کند، سال های طولانی این شکل پوشش در مدرسه های دخترانه ادامه پیدا کرد، این اما تنها محدودیت دختران در مدرسه نبود، آموزش و پرورش و مدیران مدرسه ها شکل های دیگری از محدودیت را هم اعمال می کردند، پوشیدن جوراب های رنگی و سفید، استفاده از کیف های رنگی و کفش های مدلدار ممنوع بودند و حتی لباس های زیر مانتو هم تا جای ممکن کنترل می شدند، همراه داشتن هر نوع زینت، داشتن گوشواره، گردنبند و انگشتر به هر شکل ممنوع بود و از داشتن هر گونه کتاب و وسیلۀ غیر درسی جلوگیری می شد، این روش در مورد تمام گروه های سنی و مقاطع‌ تحصیلی اعمال می شد و تفاوتی در میان شهر‌ها و روستا‌ها وجود نداشت جز این‌ که بسیاری از این شیوه ها در شهرهای کوچکتر به دلیل حاکم بودن فرهنگ سنتی و بومی با شدت بیشتری دنبال می شدند، این شکل پوشش، اولین پرده ای بود که به دور زنان کشیده شد، در کنار آن باید‌ها و نبایدهای فرهنگی، اجتماعی و قانونی شرایط خاصی را در محیط مدرسه ایجاد می کرد که مهمترین آن در کنار کمبودهای آموزشی خلأ حرکتی و جسمانی بود، شیوه های رفتاری و تربیتی هم باعث خلأهای روحی و اخلاقی می شدند، طبیعی بود که این شیوه دیگر نمی توانست ادامه پیدا کند، این بود که چند سال بعد با هشدارهای کار‌شناسان و منتقدان به تدریج پوشش دختران در مدرسه مورد بازنگری قرار گرفت.
پردۀ دوم
در سال هائی که جامعه به دلیل تغییر در ساختارهای سیاسی و اجتماعی باز‌تر شده بود و مدرسه های غیر دولتی در حال گسترش بودند پوشش دختران هم تغییراتی کرد، این تغییرات از مدرسه های ابتدائی آغاز شدند یعنی زمانی که بنا شد رنگ مقنعۀ دختران ابتدائی سفید یا روشن باشد و رنگ های دیگری مثل بنفش، صورتی، سبز و … جایگزین رنگ های طوسی، سرمه ای و مشکی شوند، به این ترتیب چهرۀ مدرسه های دخترانه به ‌تدریج عوض شد و چند صباحی به جای دخترکان سیاهپوش، دخترانی با لباس های رنگی در راه مدرسه دیده ‌شدند، این تغییر چهره اما ریشه های عمیقی نداشت و زمان زیادی نگذشت که باز هم سیاست ها تغییر کردند، این بار سنت های قدیمی ‌را با نام های تازه تر تجدید کردند!

پردۀ سوم

نخستین بار طرح “استتار مدارس دخترانه” را امور بانوان سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در سال ‌۱۳۷۸ مطرح کرد، در زمانی که بسیاری از کار‌شناسان با استناد به آمار‌ها از فقر جسمی ‌و حرکتی دختران دانش آموز ابراز نگرانی می‌کردند، طراحان این طرح با تأکید بر این که دلیل فقر جسمی ‌و حرکتی دختران دانش‌آموز اشراف ساختمان های اطراف بر فضای ورزشی (همان حیاط مدرسه) است پیشنهاد داده شد که دیوار‌های مدرسه بلند‌تر شوند تا اشراف بناهای مجاور کاملاً از بین برود و دختران دانش آموز بتوانند بدون مانتو و مقنعه در محوطۀ فضای آموزشی خود رفت و آمد کنند، هرچند آن زمان عده‌ای موافق چنین طرح هائی بودند و آن را دست کم باعث بهتر شدن شرایط حضور آزادانه تر دختران در مدرسه می‌دانستند اما برخی کار‌شناسان هم معتقد بودند حصاری که اطراف مدارس برای استتار کشیده می‌شود محیط مدرسه را شبیه زندان می کند و دانش آموزان بیشتر از محیط بیرون جدا می شوند، با در نظر گرفتن این که تفکر غالب در مدرسه های دخترانه اصولاً تحرک و نشاط را برای دختر‌ها نمی‌پسندد و مسئولان مدرسه تمایل دارند بچه‌ها در سکوت و بی سر و صدا بازی کنند گویا این طرح تنها شکل دیگری بود از پرده نشینی دختران! مرضیه – س معلم ورزش مدرسه های راهنمائی می‌گوید: “این طرح بهانه بود، چرا از آن زمان کسی به فکر توسعۀ فضاهای ورزشی و سالن های چند منظوره نیفتاد؟ فضای بیشتر مدرسه ها آن قدر محدود است که اصلاً بچه ها امکان ورزش کردن در حیاط مدرسه را ندارند چه برسد به این که بخواهند در یک محیط حصارکشی شده تفریح کنند، اصلاً سیاست شادی و تحرک دختران در آموزش و پرورش مردود است، ما هنوز در جامعه ای زندگی می کنیم که می گوید: دختر خوب نمی خندد! آرام حرف می زند! و به تعبیری با وقار است!”
پردۀ چهارم
۱۰سال بعد از مطرح شدن طرح استتار و تغییر نام آن با عنوان هائی مثل محرم سازی! و شادابسازی! علی ‌احمدی وزیر سابق آموزش و پرورش دولت محمود احمدی‌نژاد اسفندماه ۱۳۸۷ در گفتگو با خبرگزاری مهر از معماری مدرسه ها بر اساس فرهنگ ایرانی و اسلامی سخن ‌گفت، او محرم سازی مدرسه های دخترانه را یکی از الزام های نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ‌دانست و افزود: “معلمان و دانش آموزان ما باید در مدارس در چارچوب ملاحظات شرعی آزادی عمل داشته باشند! ما مدرسه هائی می خواهیم که با فرهنگ، پیشینه و آیندۀ این مرز و بوم سازگاری داشته و متناسب با تربیت نسل آیندۀ جمهوری اسلامی‌ و در راستای تشکیل حکومت واحد جهانی و حکومت صالحه باشند!” این اظهار نظر بیش از قبل به این باور دامن زد که هدف اصلی اجرای چنین طرح هائی نه حضور با نشاط ‌تر دختران در جامعه که ترویج شکل خاصی از حضور آنها است، شکلی که به تصویر مطلوب حکومتی از زنان و دختران نزدیکتر باشد، همان زمان مهری سویزی مدیر کل امور بانوان وزارت آموزش و پرورش در گفتگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) روند اجرای طرح شادابسازی مدارس دخترانه را شرح داد و گفت: “طرح شادابسازی مدارس به عنوان یکی از بزرگترین طرح های آموزش و پرورش با اولویت مدارس دخترانۀ راهنمائی و متوسطه در حال اجرا است، نقشۀ‌ مدارس جدیدالاحداث دخترانه باید متناسب با معیارهای این طرح طراحی شود.” البته به گفتۀ خانم سویزی اجرای کامل این طرح به تأمین اعتبارات سنگین نیاز داشت، چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵‌میلیون تومان برای هر مدرسه!
پردۀ پنجم
وزارت آموزش و پرورش همیشه اعلام کرده است که هدف از اجرای طرح محرم‌سازی مدارس دخترانه برای هفت میلیون دانش آموز دختر که در ۴۲‌هزار مدرسه تحصیل می‌کنند آزادی عمل معلمان و دانش آموزان و مجهز کردن مدرسه ها به امکانات ورزشی، تفریحی و ایجاد امنیت روانی در مدارس است اما ورزش در مدرسه های دخترانه چقدر جدی است؟ مرضیه – س معلم ورزش مدارس دخترانه دربارۀ تجربه های خود از تدریس ورزش در مدرسه ها می‌گوید: “ورزش در مدرسه ها یک شوخی است! برنامۀ جامع و مدونی برایش وجود ندارد، هیچ دانش آموزی با کلاس ورزش مدرسه ورزشکار نمی شود، حتی از نظر سلامت هم نمی شود کاری روی بچه ها انجام داد، زمان محدود است، امکانات ورزشی کم است و اصلاً نگاهی که ورزش را برای دختر‌ها ترویج کند و ضروری بداند وجود ندارد! حتی مدیران مدرسه ها ترجیح می دهند بچه‌ها تحرک نداشته باشند!” این در حالی است که بنا ‌بر اعلام کار‌شناسان به طور متوسط هر دانش آموز دختر ایرانی به ویژه در مقطع دبیرستان با یک یا دو معضل مربوط به ساختار قامتی خود از جمله گودی کمر، افتادگی شانه ها، پاهای پرانتزی شکل، انحنای غیر طبیعی ستون فقرات و … مواجه است، اینها البته مشکلاتی است که زمینۀ آنها از کلاس اول دبستان به محض ورود دانش آموزان دختر به مدرسه شروع می شود و در دبیرستان خود را نشان می دهد، غیر از ورزش اما چه خاصیت دیگری در محصور کردن مدرسه ها وجود دارد؟ پاسخ طراحان این طرح ها این است: “ایجاد فضای سبز، رنگ آمیزی و امکان رفت و آمد بدون حجاب” برای ایجاد فضای سبز و رنگ آمیزی که نیازی به حصارکشی نیست اما آیا واقعاً امکان برداشتن روسری و مقنعه در مدرسه های دخترانه ایران وجود دارد؟ مرضیه – س معتقد است: “در بیشتر موارد این امکان وجود ندارد، تمایل ذهنی مسئولان در سطوح بالا و پائین اصلاً به این سمت نیست و از طرف دیگر فراهم کردن شرایط برای این کار به محدود‌تر شدن شرایط دختران می انجامد، مثلاً باید پنجره ها را بپوشانند، درهای اضافی و پرده ایجاد کنند، ورود آقایان را ممنوع کنند و … همۀ اینها باعث می شود بچه ها احساس کنند داشتن مقنعه بهتر از زندانی شدن است!”

پردۀ آخر

داستان حصارکشی مدرسه ها اما همچنان ادامه دارد، با انتصاب حمیدرضا حاجی بابائی به‌عنوان وزیر آموزش و پرورش و انحلال دفتر امور بانوان در وزارت آموزش و پرورش طرح شادابسازی مانند بسیاری از طرح های دیگر این دفتر با مسئولانش از این وزارتخانه رفتند! با این حال مسئولان سازمان نوسازی مدارس قبل از شروع سال تحصیلی جدید اعلام کردند این طرح دوباره در اولویت قرار گرفته است! جالب این که سازمان نوسازی مدارس پیش از این به دلیل مشخص نبودن ردیف‌های اعتباری این طرح آن را از اولویت خارج کرده بود! در حالی که هر چند وقت یکبار زمزمه هائی از مخالفت علمای دینی با ورزش بانوان در فضاهای عمومی ‌و در سطح قهرمانی به گوش می‌رسد با اجرای برنامه های تفکیک جنسیتی دانشگاه ها و اعلام عمومی ‌طرح های آموزش و پرورش برای مدرسه های دخترانه دیگر کمتر می توان امیدوار بود که روزنه ای از تحرک و آزادی برای دختر‌ها باز شود! حالا مرتضی رئیسی، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس ایران در مصاحبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی اعلام کرده است که وزارت آموزش و پرورش به هیچ وجه قصد ندارد دیوار مدرسه ها را بالا‌تر ببرد یا حیاط ها را سرپوشیده کند در عوض می خواهد مدرسه هائی بسازد که از الگوی حیاط مرکزی پیروی می کنند، به گفتۀ آقای رئیسی در طراحی های جدید اگر زمین اجازه دهد حیاط مدرسه را به مرکز فضای آموزشی منتقل می کنند تا مدارس یک حیاط مرکزی داشته باشند، حیاط مدرسه در وسط قرار می گیرد و اطراف آن کلاس های درس و آزمایشگاه، یعنی ساختمان مدارس طوری طراحی شود که ساختمان‌های اطراف به آن اشراف نداشته باشند، به گفتۀ همین مقام مسئول در اعتبارات بودجۀ سال۹۰ ردیف ویژه ای به مبلغ ۳۱‌میلیارد تومان برای احداث سالن های چند منظوره با اولویت مدارس دخترانه تصویب شده است و با بخش هائی از این اعتبار می توان مدارس دخترانه را محرم سازی کرد، رئیسی همچنین گفته است که برآورد اولیه برای اجرای این طرح حدود ۸۰۰‌میلیارد تا یک هزار میلیارد تومان است، بخش های دیگری از این طرح هم قرار است با مات کردن شیشه ها و ممانعت از ورود آقایان به مدرسه اجرا شود.
پشت پرده

جلوی در، پردۀ برزنتی کلفتی مثل مدرسه های معمولی دیگر کشیده شده است اما قبل از آن یک اتاقک به نسبت بزرگ مردانه هست، در آن اتاقک بابای مدرسه که قبلاً محرم همه بود همراه مسئول سرویس و یک مسئول دفتر نشسته است، آنها با یک تلفن با دفتر اصلی مدرسه مرتبطند، هیچکدامشان هم حق ندارند از پرده آن طرف بروند مگر این ‌که اتفاق خاصی بیفتد، در آن صورت هم تمام بچه ها که با چادر وارد مدرسه می شوند و می توانند پشت پرده چادر و حتی مقنعه شان را بردارند باید با شنیدن صدای زنگی که ورود نامحرم را اعلام می کند محجبه شوند! مردهای توی اتاقک همۀ کارهای ضروری را خارج از مدرسه انجام می دهند و پدر‌ها حق ورود به مدرسه را ندارند مگر با هماهنگی قبلی، با این همه و با این که شیشه ها همه مات شده‌اند حیاط اصلی مدرسه باز هم دید دارد! یک ساختمان ۱۵‌طبقه ای نیز آن روبرو هست با چشم های نامحرم پشت شیشه ها، بیشتر اوقات بچه ها مجبورند مقنعه شان را سر کنند، ساختمان همسایه آن قدر بلند است که به حیاط اندرونی هم دید دارد! اولویت های آموزشی و زیرساختی در آموزش و پرورش ایران کم نیست، هنوز مناطق محرومی ‌هستند که به اندازۀ کافی مدرسه ندارند، هنوز مدارس فرسوده‌ای هستند که باید اعتبارات عمرانی آموزش و پرورش خرج مقاومسازی آنها شود، با وجود همۀ اینها از دیدگاه مسئولان وزارت آموزش و پرورش ایران محرم سازی مهمتر است! دختران اما بین دیوار‌های بلند و بی روح در حیاط های کوچک و پوشیدۀ داخلی ترجیح می دهند فقط باهم حرف بزنند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر