۱۳۹۰ مرداد ۲۱, جمعه

افزایش روزافزون زنان معتاد و بی اعتنایی رژیم به سرنوشت آنان!


این روزها صفحه اول بیشتر روزنامه های صبح و عصر ایران، اخباری از زنان معتاد و سرنوشت تلخ آنان منعکس می کنند.
بر اساس این آمارها، تنها در شهر تهران حدود نزدیک به ۱۲۰ هزار زن معتاد وجود دارد. به این تعداد، زنان معتاد کل کشور را اضافه کنیم تا ببینیم چند درصد از کل جمعیت زنان را افراد معتاد تشکیل می دهند.

بر اساس آمار رسمی ارائه شده از سوی اداره بهزیستی، زنان ۵ درصد کل معتادان کشور را تشکیل می دهند که تا چندی پیش وجود آنان را انکار می کردند. درصد بالایی از این معتادان را دختران جوانی تشکیل می دهند که گاه سن آنان کمتر از ۱۸ سال می باشد. در میان آنان دختران ۱۵ ساله و کمتر از آن هم دیده می شوند.
به اعتراف خود مسئولان زندان های کشور، هم اکنون ۵۰ درصد از زندانیان زن، به دلیل استفاده از مواد مخدر در زندان ها بسر می برند و روز به روز هم تعداد آنان رو به افزایش است.
با اینکه آسیب پذیری زنان معتاد به مراتب از مردان معتاد بیشتر است، اما در عمل توجه دولت و جامعه در قبال آنان بسیار کمتر است. براساس تحقیقات علمی، اعتیاد در زنان عوارض متعددتر و خطرناکتری نسبت به مردان به وجود می آورد. زنان معتاد به مواد مخدر آسیب های مغزی بسیار بیشتری می بینند و به لحاظ جسمانی در معرض تخریب بیشتری قرار خواهند گرفت.
پروسه اعتیاد زنان از تجربه های ساده به اعتیاد کامل با سرعت بیشتری طی می شود و به مرحله تزریق می رسد. سرعت وابستگی شدید به مواد مخدر در زنان بیشتر است. شدت و میزان عوارض جسمی، روانی و اجتماعی در زنان بیشتر است. میزان مرگ و میر در زنان معتاد بالاتر است. زیاده روی در مصرف و آمار خودکشی از این طریق در میان زنان بیشتر است. آسیب پذیری زنان در ابتلاء به بیماری های خطرناک مقاربتی، ایدز و هپاتیت نیز بسیار بیشتر است.
بسیاری از زنان اساسا در نتیجه همزیستی با مردان معتاد، به دام اعتیاد می افتند. روانشناسان معتقدند که بسیاری از مردان معتاد برای اینکه به خاطر مصرف مواد مخدر مورد سرزنش همسران خود قرار نگیرند، آنان را تشویق به تجربه کردن مواد مخدر و معتاد می کنند و به این ترتیب از وجودشان برای تأمین مواد مورد نیازشان از راه تن فروشی و توزیع مواد استفاده می کنند.
زنان معتاد نسبت به دیگر زنان بیشتر در معرض خشونت جسمی و جنسی قرار می گیرند. بیشترین تجاوزهای جنسی به زنان معتاد صورت می گیرد و بسیاری از زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند، گرفتار اعتیاد می شوند.
زنان بسیاری ناخواسته و فقط به دلیل وجود افراد معتاد دیگری در اطراف خود در دام اعتیاد می افتند. در خانواده هایی که معتادی وجود داشته باشد، دختران هم در معرض اعتیاد قرار می گیرند و هم در معرض تجاوز جنسی. گاه این تجاوزات از سوی بستگان نزدیک صورت می گیرند.
مواد مخدر بر جنین زنان باردار اثرات جدی برجای می گذارد و تحقیقات نشان داده اند که کودکان متولد شده از مادران معتاد، قبل از تولد به همان ماده ای که مادر معتاد است، اعتیاد دارند و معتاد متولد می شوند. از مجموع ۴۱ مرکز ترک اعتیاد در سراسر کشور، تنها یک مرکز به زنان معتاد اختصاص یافته است که آن هم در تهران قرار دارد. زنان معتاد از کمترین حمایت دولتی برخوردارند و در حالی که به دلیل آسیب پذیری نیاز به حمایت بیشتری دارند، عملا رها می شوند و حتی وجود و اعتیادشان را کتمان می کنند. دولت وجود آنان را کتمان می کند تا آن که متعهد به انجام هیچ اقدام و قبول هیچ مسئولیتی در قبال آنان نشود.
زنان معتاد در مقایسه با دیگر زنان با مسائل و مشکلات روانی بیشتری درگیرند. بیشتر افسرده و بهم ریخته می شوند. بیشتر اقدام به خودکشی می کنند. آمار خودکشی در میان آنان بالاتر است. از آنجایی که فشارهای اجتماعی بر زنان بسیار بالاست، به هر دلیل که زنان از بستر خانواده و محیط طبیعی خود کنده شوند، اعتیاد آنان را تهدید می کند و به محض ابتلاء به اعتیاد دیگر مصائب و عوارض نیز به دنبال هم خواهند آمد و در کمترین زمان ممکن دختر جوانی که عاصی از شرایط تلخ زندگی اش پا به فرار گذاشته است، به سرعت پروسه اعتیاد و تن فروشی را پشت سر خواهد گذاشت.
جمهوری اسلامی نه تنها هیچ گام جدی برای نجات زنان معتاد بر نمی دارد، بلکه تا بتواند وجودشان را هم انکار می کند. هر اقدامی هم که از سوی نهادهای مدنی و افراد صورت گیرد، نه تنها حمایت نمی شود که بر سر راهشان سد و مانع ایجاد می کنند.
بر اساس گزارشات منتشره، چند ماه پیش یک سمینار بین المللی از پزشکی دعوت به عمل می آورد تا در سمیناری شرکت کند و درباره آخرین تجربیات سازمان هایی که در رابطه با ترک اعتیاد زنان فعال هستند، صحبت کند. در آستانه سفر ابتدا از وزارت اطلاعات با او تماس می گیرند. سپس از حراست وزارت بهداشت و درمان و اداره اتباع بیگانه و در نهایت هر سه ارگان از او می خواهند برای حضور در جلسه بازجویی به این مراکز مراجعه کند. نهایتا هر سه ارگان به نحوی تهدیدآمیز او را از شرکت در چنان همایشی که به نظر آنها ''‌امنیت کشور را به خطر می اندازد‌'' باز می دارند.
اینان محصول یک جامعه بیمار و قربانیان کارکرد نظام سرمایه داری هستند. تنها با به زیر کشیدن نظم سرمایه می توان ریشه بازتولید اینگونه فجایع انسانی را از بیخ و بن برکند. اما تا آن زمان نباید دست روی دست گذاشت. از همین امروز باید برای تخفیف درد و رنج این قربانیان کاری کرد و راه رسیدن به براندازی کامل نظامی که این فجایع را بازتولید می کند، هموار ساخت!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر