۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه

قربانيان تجاوز ، نيازمندبازسازي رواني هستند


مي‌خواهد از همسرش جدا شود يا بهتر است گفته شود، شوهرش ديگر حاضر نيست با او زندگي كند. شوهرش مي‌گويد، با زني كه افسرده و عصبي است و از او تمكين نمي‌كند، نمي‌تواند زندگي كند. اما زن نمي‌خواهد زندگي‌اش را از دست بدهد. مي‌گويد ترجيح مي‌دهد، اگر شوهرش او را طلاق مي‌دهد، فكر كند او فقط افسرده و عصبي است تا اينكه بفهمد او بعد از اينكه مورد تجاوز قرار گرفت، اينچنين شد.
پنج سال پيش بود كه او از سوي برادر شوهرش مورد تجاوز قرار گرفت، اما اين راز را در خود نگه داشت، چون مي‌دانست اگر شوهرش از موضوع باخبر شود، هم او را خواهد كشت، هم برادرش را.
اما حالا هم كه از صفحه زندگي شوهرش پاك مي‌شود، ترجيح مي‌دهد بدون هيچ رسوايي اين اتفاق بيفتد!
اين داستان تلخ…
اين داستان، تلخ است. اين داستان تلخ، هر روز تكرار مي‌شود. تكرار اين داستان تلخ براي بسياري از زنان و دختران كابوس است. كابوسي كه هر روز شكل تازه‌اي از آن را در صفحات حوادث روزنامه‌ها مي‌بينيم. كابوسي كه ممكن است روزي براي هريك از ما تعبير شود. مورد تجاوز قرار گرفتن، رسوايي بزرگي است كه زندگي آنان را تباه مي‌كند و پدر، شوهر، خانواده، جامعه و حتي قانون ممكن است نتواند از آنان حمايت كند. اين كابوسي است كه اگر زماني با وحشت از خيال آن برخيزند از به واقعيت پيوستن آن تا پايان عمر در هراس خواهند بود. اغلب يك راه‌حل باقي مي‌ماند؛ سكوت. سكوتي تلخ و فرساينده، اما انگار چاره فقط همين است.
به گفته دكتر سيدمهدي صابري، روان‌پزشك و عضو هيات‌علمي مركز تحقيقات پزشكي قانوني، تجاوز جنسي مساله‌اي است كه به فرد، طبقه اجتماعي يا شرايط خاصي محدود نمي‌شود و همه دختران و زنان در همه جوامع ممكن است در معرض چنين آسيبي قرار گيرند. حتي در جوامعي كه آزادي‌هاي جنسي نيز وجود دارد، تجاوز جنسي اتفاق مي‌افتد، اما تفاوت اينجاست كه در جوامعي كه فشارهاي اجتماعي بالاست، درصد قابل توجهي‌ از تجاوزها و آزارهاي جنسي در درون خانواده و توسط آشنايان صورت مي‌گيرد. يعني زن يا دختر از سوي فرد يا افرادي كه مورد اعتماد خانواده هستند و به درون خانواده رفت‌و‌آمد مي‌كنند، مورد تجاوز قرار مي‌گيرند. وي درباره ماهيت تجاوزهاي جنسي در ايران مي‌گويد: متاسفانه در جامعه ايران به نظر مي‌رسد، آمار تجاوزها و آزارهاي جنسي در خانواده‌ها و از سوي نزديكان بيشتر است. البته آمار اين واقعه در هيچ كشوري نمي‌تواند دقيق باشد، چون بسياري از زنان و دختراني كه با چنين مشكلي مواجه مي‌شوند، بنا به ملاحظاتي براي پيگيري آن اقدام نمي‌كنند.
دكتر صابري درباره دلايل پيگيري نكردن قضايي اين موضوع از سوي قربانيان مي‌گويد: بسياري از اين افراد، به دليل ترس از رسوا شدن، نگراني از برخوردهاي قهرآميز، ترس از مقصر شناخته شدن يا نگراني از تهديدهاي فرد متجاوز، موضوع را مطرح نمي‌كنند و احتمال چنين رفتاري در جوامعي كه محدوديت بيشتري وجود دارد، به مراتب بيشتر است. اين روان‌پزشك ادامه مي‌دهد: بسياري از روان‌شناسان و روان‌پزشكان در خلال جلساتي كه با برخي بيماران زن و دختر دارند، به طور ضمني متوجه مي‌شوند كه بسياري از اختلالات رواني آنان ريشه در اين اتفاقات دارد و فرد به دلايل گفته‌شده، اين موضوع را با كسي در ميان نگذاشته است و اين آسيب به صورت يك اختلال رواني در فرد آشكار مي‌شود.
قربانيان و اختلالات رواني ديرپا
وقتي يك زن قرباني تجاوز مي‌شود، در واقع قرباني جنسيت خود است و به دليل اينكه مطمئن است از سوي جامعه حمايتي از او نمي‌شود، گاه موضوع را اصلا مطرح نمي‌كند، اگر در خانواده مطرح كند به احتمال زياد محكوم مي‌شود. جامعه و قانون نيز احتمالا از او حمايتي همه‌جانبه نخواهد كرد. با چنين پيش‌بيني‌اي بسياري از اين زنان، ترجيح مي‌دهند در خلوت درون‌گراي خود موضوع را پنهان كنند، اما بدون شك پيامدهاي آن روي فرد باقي خواهد ماند و به اطرافيان و خانواده او تسري خواهد يافت، در حالي كه ممكن است، پدر، همسر، فرزندان و خانواده آن زن متوجه نشوند كه ريشه بسياري از مشكلات او چيست؟
دكتر صابري درباره پيامدهاي رواني تجاوز جنسي در قربانيان مي‌گويد: مواردي از اين آزارهاي جنسي منجر به اختلالي به نام «استرس پس از حادثه» مي‌شود كه نوعي اختلال رواني ديرپا و مزمن است. اين اختلال زماني بروز مي‌كند كه ضربه و آسيب رواني جدي به فرد وارد شود، به طوري كه قرباني خود را در معرض خطر جدي جاني مشاهده مي‌كند، اما پس از آنكه از آن حادثه جان سالم به درد مي‌برد، دچار چنين اختلالي مي‌شود.
عضو هيات‌علمي مركز تحقيقات پزشكي قانوني هم چنين توضيح مي‌دهد: اين افراد دچار اضطراب دايمي نيز مي‌شوند و هميشه تصور مي‌كنند كه حادثه‌اي مشابه براي آنان در آينده نزديك اتفاق خواهد افتاد. افرادي كه مورد تجاوز قرار مي‌گيرند، از يادآوري آن حادثه و هر موضوع يا فردي كه موجب يادآوري آن شود، گريزان هستند. درنتيجه خود را حتي از كساني كه دوست‌شان دارند، دور مي‌كنند.
به گفته دكتر صابري، اين افراد معمولا دچار افسردگي‌هاي واكنشي و اضطراب‌هاي شديد مي‌شوند و همواره نگران و غمگين هستند و از روابط اجتماعي كناره‌گيري مي‌كنند. ترس‌هاي مرضي- فوبيا- از ديگر علايم موجود در اين افراد است كه موجب مي‌شود، فرد از موقعيت‌هاي طبيعي هم فرار كند، طوري كه مثلا وقتي زني مورد تجاوز قرار مي‌گيرد، حتي از برقراري ارتباط جنسي با همسر خود امتناع مي‌كند.
اين روان‌پزشك درباره ساير اختلالات در قربانيان تجاوز توضيح مي‌دهد: بروز اختلالات شخصيتي، به ويژه اگر فرد در سنين كودكي و نوجواني مورد تجاوز قرار گيرد، در اين افراد جدي است. اختلال شخصيت مرزي، اختلال مهمي است كه فرد را مستعد مي‌كند در بزرگسالي اقدام به خودزني و خودآسيبي كند و روابط پرتنش و پرآسيبي را با ديگران داشته باشد.
وي مي‌افزايد: اين افراد به‌شدت تحريك‌پذير و آسيب‌پذير هستند و نمي‌توانند روابط پايداري با ديگران برقرار كنند. گاه نيز احساس پوچي در اين افراد چنان شدت مي‌يابد كه ممكن است بر اثر آن دست به خودكشي بزنند.
متجاوز، جاني يا قرباني؟
افرادي كه مورد آسيب و آزار جنسي قرار مي‌گيرند، خود «قرباني» هستند، چون بدون رضايت، مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته‌اند، مانند زلزله يا هر حادثه ناخواسته ديگري كه زندگي فرد را تحت تاثير قرار مي‌دهد و سرنوشت او را براي هميشه تغيير مي‌دهد، اما متاسفانه در جامعه‌اي مانند ايران بيشتر نگاه‌ها به اين سو معطوف مي‌شود كه خود فرد تحريك‌كننده و مساله‌دار بوده است. چنين برداشتي به معني آن است كه فرد از دايره قرباني بودن خارج و مقصر شناخته مي‌شود، در اين صورت او دچار احساس گناه مي‌شود و همين موضوع به آسيب‌هاي رواني او دامن مي‌زند. اما موضوع متجاوزان به عنف نيز بسيار قابل توجه است، عاملان به اين جنايت چه افرادي هستند؟ آيا هر مردي با قرار گرفتن در شرايطي خاص مي‌تواند تبديل به يك متجاوز به عنف شود يا نه، اين افراد داراي ويژگي‌هاي رواني خاصي هستند كه آنان را براي ارتكاب به چنين جنايتي مستعد مي‌كند؟
دكتر صابري، روان‌پزشك و عضو هيات‌علمي مركز تحقيقات پزشكي قانوني درباره ويژگي‌هاي رواني افرادي كه اقدام به تجاوز مي‌كنند، مي‌گويد: اين افراد معمولا داراي اختلالات رواني و شخصيتي هستند و در زندگي با محدوديت‌هاي جنسي مواجه و به عبارتي دچار نارضايتي‌هاي جنسي‌اند. افراد متجاوز ممكن است، حتي از ارتباط با فردي كه به صورت قانوني با او رابطه دارند، رضايت نداشته باشند؛ اين نارضايتي موجب مي‌شود كه اين افراد تصميم بگيرند، تمايلات سركوب شده خود را با تجاوز به افراد بي‌گناه، پاسخ دهند.
وي با اشاره به وجود اختلال ضداجتماعي روان‌پريشي بيشتر متجاوزان به عنف مي‌گويد: عواملي زمينه‌ساز بروز چنين اختلالاتي در فرد مي‌شود، مثلا در خانواده‌هاي تك‌والد يا خانواده‌هايي كه ثبات ندارند يا روابط ميان افراد در آن سرد است و افراد نمي‌توانند ارتباط درستي با يكديگر برقرار كنند، زمينه شكل‌گيري اين اختلال در افراد بيشتر است. در خانواده‌هايي هم كه اعتياد و افسردگي وجود دارد، احتمال ابتلا به اختلالات رواني مشابه و تجاوز، به ويژه به محارم افزايش مي‌يابد. دكتر صابري مي‌افزايد: ازدواج مجدد والدين، چه زن و چه مرد كه منجر به رفت‌و‌آمد افراد جديدي به خانواده مي‌شود، نيز ممكن است در بروز اين اتفاق موثر باشد. در‌واقع اگر در حال حاضر آماري هم از ميزان تجاوز جنسي در جامعه وجود داشته باشد، همچون كوه يخي است كه تنها قله آن از آب پيداست و قسمت عمده آن در لايه‌هاي پنهان جامعه در حال رخ دادن است، اين آمار تنها بخش كوچكي از واقعيت است. به عنوان مثال ممكن است در طول يك ماه فقط 10 تا 15 نفر تحت عنوان تجاوز جنسي به پزشكي قانوني مراجعه كنند، اما آمار واقعي شامل تجاوز جنسي يا آزار جنسي كه حتي شامل حال كودكان نيز مي‌شود و بيشتر در خانواده‌ها اتفاق مي‌افتد ، بسيار بيش از اينهاست.
اين خطوط مسدود است!
اگر دزدي به خانه شما حمله كند، شما خيلي سريع با پليس تماس مي‌گيريد، شكايت مي‌كنيد و خواستار پيگيري ماجرا مي‌شويد، در اينكه جرمي اتفاق افتاده است، شكي نيست، اما اگر كودك يا زني مورد تجاوز قرار بگيرد، نه تنها جسم او بلكه روح او دچار آسيب‌هايي شده است كه تا ابد قابل ترميم نيست.
اما آيا افرادي كه مورد تجاوز قرار گرفته‌اند و جسم و جان‌شان به يغما مي‌رود، مي‌توانند به‌راحتي شكايت كنند؟ اصلا چگونه مي‌توانند ثابت كنند كه آنچه اتفاق افتاده، برخلاف ميل آنان و با زور يا تهديد انجام شده است؟ و در ضمن با شرم و ننگ اجتماعي چه خواهند كرد؟ تجاوز، جرمي است كه اگر قرباني آن اعاده حيثيت كند، نه‌تنها ممكن است مورد سرزنش قرار ‌گيرد، بلكه نخست بايد بي‌گناهي خود را ثابت كند! باور عمومي، اگرچه نادرست، اين است كه قرباني به نوعي خود محرك تجاوزگر بوده است و به گونه‌‌اي هم‌دست مجرم شناخته مي‌شود و حتي اگر مسووليت جرم به گردن تجاوزگر افتد، شرم آن بر گردن زن يا كودكي است كه مورد تجاوز قرار گرفته است.
دكتر صابري درباره شيوه حمايت از قربانيان تجاوز مي‌گويد: در بسياري از كشورهاي توسعه‌يافته، خطوط تلفني ويژه‌اي براي تجاوز و آزارهاي جنسي در نظر گرفته شده است تا اگر فردي مورد تجاوز قرار گرفت، بتواند با مراكزي كه براي اين مورد پيش‌بيني شده است ارتباط برقرار كند و حتي اگر بخواهد مسايل خود را به صورت ناشناس مطرح كند، من فكر مي‌كنم چنين خط ويژه‌اي در ايران نيز بايد راه‌اندازي شود تا قربانيان تجاوز بتوانند به راحتي با آنها تماس بگيرند و حتي به صورت ناشناس مسايل خود را در ميان بگذارند و از خدمات مشاوره بهره بگيرند. اين موضوع علاوه بر كاهش فشار روي اين افراد كمك مي‌كند تا آمار واقعي‌تري از قربانيان تجاوز و آزار جنسي در كشور به دست آيد.
عوامل افزايش آمار تجاوز جنسي
عوامل زمينه‌ساز در افزايش آمار تجاوز جنسي در يك جامعه چيست؟ در بروز اين پديده آيا فقط زنان مقصرند يا مردان نيز مانند زنان، قرباني شرايط اجتماعي اقتصادي و فرهنگي جامعه هستند؟ نقش دستگاه قضايي و امنيتي در كاهش آمار اين پديده ناهنجار اجتماعي چيست؟ اينها سوالاتي است كه با دكتر عاليه شكربيگي، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس به تحليل و بررسي آنها پرداختيم.
به گفته اين استاد دانشگاه، تجاوز جنسي پديده‌اي است كه از گذشته تاكنون در همه جوامع وجود داشته است و از اين پس هم اتفاق خواهد افتاد، اما در بعضي جوامع، عواملي چون فقر اقتصادي، از هم گسيختگي اجتماعي، بحران‌هاي اجتماعي و نبود اعتماد و همدلي، ناامني را در جامعه افزايش مي‌دهد و در چنين شرايطي افراد به واكنش‌ها، حركات و رفتارهاي نامطلوب اجتماعي دست مي‌زنند كه يكي از آنها تجاوز جنسي است.
اين استاد دانشگاه پيش از پرداختن به مبحث اصلي تاكيد مي‌كند: براي تحليل هر پديده اجتماعي فقط يك عامل اثر‌گذار نيست. به همين دليل در بررسي‌ها بايد مجموع عوامل اقتصادي، اجتماعي، اخلاقي و فرهنگي را مورد بررسي قرار داد. متاسفانه در تحليل بسياري از پديده‌ها و ناهنجاري‌ها در جامعه ايران، فقط به يك يا دو عامل تاكيد مي‌شود، مثلا در ارتباط با موضوع تجاوز جنسي فقط برنامه‌هاي ماهواره‌اي يا پوشش زنان مورد توجه قرار مي‌گيرد، در حالي كه هر پديده اجتماعي، تحت تاثير عوامل گوناگوني شكل مي‌گيرد. به طور كلي بر اساس نظريه‌هاي جامعه‌شناختي در يك جامعه سالم، انسان براي رسيدن به اهداف خود از يك‌سري ابزارهاي خاص بهره مي‌گيرد، اما اگر ابزارهاي لازم براي رسيدن به اهداف از طريق درست وجود نداشته بود، در جامعه بحران به وجود مي‌آيد.
اين جامعه‌شناس در ادامه به نظريه «متغيرهاي الگويي پارسونز» اشاره مي‌كند و مي‌گويد: بر اساس اين ديدگاه، رفتارهاي افراد در ارتباط با جامعه، خانواده، نظام آموزشي و رسانه‌ها شكل مي‌گيرد و آنان رفتار خود را در اين متغيرهاي الگويي تعريف مي‌كنند. اين استاد دانشگاه با اشاره به اينكه نظم اجتماعي، فقط نظم در عين نيست و نظم در ذهن جامعه است، مي‌گويد: در واقع گسترش پديده‌هايي مانند تجاوز جنسي ناشي از بي‌نظمي در ذهن انسان‌هاست. معتقديم جامعه زماني مي‌تواند سالم باشد كه خانواده سالم داشته باشد. با توجه به شرايط خانواده‌هاي ايراني و گسترش تفردگرايي مي‌توان گفت شاهد بحران در ارتباط با نهاد خانواده هستيم كه در دل آن پديده‌اي چون تجاوز به ويژه تجاوز به محارم اتفاق مي‌افتد، اما چون اين اتفاق در بستري از محرميت اتفاق مي‌افتد، متاسفانه گزارشي درباره آن ارايه نمي‌شود.
تاثير سريال‌هاي ماهواره
دكتر شكربيگي، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در بررسي عوامل بروز تجاوز جنسي در حالي كه مهم‌ترين عامل را عامل رواني مي‌داند، مي‌گويد: زماني كه در يك جامعه به اندازه كافي آزادي وجود داشته باشد، امكان بروز بسياري از رفتارها در سطح جامعه امكان‌پذير مي‌شود، اما وقتي در يك جامعه محدوديت افزايش مي‌يابد، فشارهاي ناشي از آن موجب مي‌شود، افراد به محيط‌هاي خلوت رو آورند و به خود اجازه دهند به دور از چشم جامعه، هر رفتاري را از خود نشان دهند. بر اثر محدوديت‌هاي اجتماعي، فشار غريزه جنسي شدت مي‌يابد.
وي مي‌افزايد: ساختار جامعه ايران مردسالار است و پيامد آن عرف‌هاي حقوقي و اجتماعي تبعيض‌آميزي است كه موجب شكل‌گيري ذهنيت‌هاي استبدادي در مردان نسبت به زنان مي‌شود. برخوردهاي تبعيض‌آميز، باورهاي كليشه‌اي را در جامعه بازتوليد مي‌كند و خانواده چون از دسترس فشارهاي اجتماعي به دور است، به جاي آنكه مامني براي افراد باشد، ناهنجاري‌هايي چون تجاوز به درون آن رخنه مي‌كند. وي در حالي كه در بروز پديده‌هايي چون تجاوز جنسي، برنامه‌هاي ماهواره‌اي را هم موثر مي‌داند، توضيح مي‌دهد: امروزه ماهواره به خلوت خانواده‌ها، زنان و مردان نفوذ پيدا كرده و شكل‌دهنده بسياري از رفتارهاست. آمارها نشان مي‌دهد 85درصد خانواده‌هاي ايراني در نبود برنامه‌هاي جذاب رسانه ملي، سريال‌هاي ماهواره‌اي را تماشا مي‌كنند؛ سريال‌هايي كه در آنها روابط آزاد و خيانت به راحتي به تصوير كشيده و تكرار مي‌شود. به عبارتي اين موضوع‌ها به صورت مرتب مخاطبان را در معرض بمباران قرار مي‌دهد. اگر تا همين چند سال پيش برقراري ارتباط با جنس مخالف در جامعه ما براي دختران و پسران تابو بود، اما الان گروهي از جوانان فراتر از رابطه دوستي با جنس مخالف، تحت تاثير اين برنامه‌ها به رابطه آزاد جنسي رو آورده‌اند.
دكتر شكربيگي عوامل اقتصادي را نيز در بروز بسياري از بحران‌هاي اجتماعي موثر مي‌داند و مي‌گويد: تنگناهاي اقتصادي موجب شده است كه آمار ازدواج با در نظر گرفتن جمعيت جوان آن رو به كاهش رود، اين موضوع جوانان را تحت فشار قرار مي‌دهد، واقعيت آن است كه اگر امكان ازدواج در جامعه فراهم باشد، بسياري از جوانان ترجيح مي‌دهند نيازهاي خود را در درون خانواده پاسخ دهند.
وي مي‌افزايد: جدا از تجاوز جنسي كه بي‌رحمانه‌ترين شكل تامين نيازهاي جنسي است، ارضاي اين نياز از طريق رابطه نامشروع و با توافق دو طرف در لايه‌هاي پنهان جامعه در حال گسترش است كه زنگ خطري جدي تلقي مي‌شود.
متاسفانه شرايط جامعه به‌گونه‌اي است كه زمينه بروز برخي ناهنجاري‌ها وجود دارد.
پيامدهاي علني شدن اخبار تجاوز
دكتر شكربيگي درباره پيامدهاي علني شدن برخي حوادث مثل حادثه تجاوز دسته جمعي در خميني‌شهر توضيح مي‌دهد: مطرح شدن موضوع تجاوزهاي جنسي به دور از اغراض سياسي، مي‌تواند مفيد باشد، به شرط آنكه دستگاه قضايي با عملكرد دقيق و به موقع خود بتواند پاسخگوي افكار عمومي باشد، در غير اين صورت طرح اين مسايل در جامعه علاوه بر تشديد احساس ناامني در جامعه موجب جري شدن افرادي مي‌شود كه پتانسيل بروز چنين ناهنجاري‌ها را در خود دارند. اگر دستگاه قضايي و مسوولان، متجاوزان را در آن حدي كه لازم است مجازات نكنند، سودجوياني نيز پيدا مي‌شوند كه با مشاهده عدم اقتدار دستگاه قضايي به خود اجازه مي‌دهند به ناامني در جامعه دامن بزنند كه اين خود موجب رشد و پرورش اوباشي‌گري در جامعه مي‌شود. دكتر صابري روان‌پزشك و عضو هيات علمي مركز پزشكي قانوني نيز معتقد است: اطلاع‌رساني درباره فجايع و حوادثي نظير تجاوزهاي جنسي در جامعه به شكلي كه اين روزها در رسانه‌هاي ايران انجام مي‌شود، برخلاف تصور، پيامدهاي مطلوبي به دنبال نخواهد داشت. چرا كه اين اطلاع‌رساني بدون برخورد سريع قضايي موجب دامن زدن به اين جنايت‌ها مي‌شود. تحقيقات نشان مي‌دهد، اطلاع‌رساني‌هاي نادرست و ناقص به جاي آنكه موجب پيشگيري از موارد مشابه شود، موجب مي‌شود كه برخي افراد كه به دنبال مقاصد مجرمانه هستند و تا آن زمان جرأت انجام آن را نداشتند با ديدن تعلل و ضعف در رسيدگي به موقع و كامل و صحيح به جرايم به ارتكاب جرم تشويق شوند. به همين دليل توصيه مي‌شود انعكاس اين اخبار بايد با برخوردهاي قهرآميز تنبيه‌گرايانه سريع همراه باشد و تا زماني كه آثار جنايت از جامعه پاك نشده است، آثار تنبيهي قابل مشاهده باشد. اما متاسفانه ديده شده است كه پيگيري‌هاي قضايي آنقدر طول مي‌كشد كه جامعه حساسيت خود را نسبت به موضوع از دست مي‌دهد يا حتي افكار عمومي آن فراموش مي‌كند، به همين دليل مجازات اين افراد تاثيري كه لازم است را در جامعه نمي‌گذارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر