۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

تجاوز چهار مرد به یک پزشک مجرد


زمانی که حادثه‌ای هولناک، طی مدت کوتاهی بارها و بارها تکرار می‌شود، رفته رفته بار ترسناک و شرم‌آور آن کاهش می‌یابد تا اینکه تبدیل به یک ناهنجاری رایج گردد. به این ترتیب، رخدادی که پیش‌تر، پنهان نگاه داشته می‌شد یا به سختی از آن سخن می‌رفت، آشکار می‌شود و به آسانی خبر جنجالی آن همه ‌جا انتشار می‌یابد.
از سوی دیگر التهاب‌ها و حساسیت‌ها به سردی می‌گراید و عکس‌العمل‌‌های تند و هیجانی شیب آرام‌تری پیدا می‌کنند. به گزارش فرارو با انتشار اخبار تجاوزهای اخیر که پیامدهای غیرقابل کنترل همراه نداشتند، مسؤولان قضایی استان گلستان، تصمیم گرفتند پرده از رازی بردارند که تاکنون سر به مهر مانده بود. رازی که زمان وقوع آن مشخص نیست، اما شبیه تجاوزهایی است که به تازگی اتفاق افتاده و رسانه‌ای شده‌اند. در یکی از روستاهای استان گلستان، دختر پزشک جوانی که برای خدمت منطقه‌ای محروم را برگزیده بود، درگیر اتفاقی چنان ناخوشایند شد که شاید تا مدت‌ها فکر خدمت‌رسانی را از بسیاری ذهن‌ها دور سازد. در این ماجرا چهار مرد به بهانه دریافت خدمات درمانی نزد این خانم پزشک رفته و او را مورد اذیت و آزار قرار دادند. قربانی این حادثه در ابتدا به دلیل ترس از آبرو از بیان حقیقت سر باز زد ولی پس از گذشت مدتی، آن‌چه بر او گذشته بود را تعریف کرد. در یکی دیگر از شهرستان استان گلستان، دو مرد دختری را ربوده و به او تجاوز می‌کنند. و برای برملا نشدن رفتار جنایت‌بارش دختر را به قتل رسانده و جسدش را در جنگل‌های اطراف محل جنایت رها می‌کنند. خبر تأسف‌بار دیگری که روز پیش از اخبار تجاوز گلستان، مطرح شد، حادثه‌ای بود که طی آن یک مادر مورد هجوم پانزده مرد واقع شده و به شدت مورد آزار قرار گرفته بود. این حادثه شیطانی که در روستای کوچک قوژد کاشمر رخ داد، با گزارش مسوولان بیمارستان به نیروهای پلیس علنی و دنبال شد. این در حالی است که چندی پیش، عده‌ای اراذل و اوباش به باغی در خمینی شهر هجوم برده و زنان حاضر در این باغ را مورد آزار قرار دادند. برخی از کارشناسان ضعف کنترل و سستی در ایجاد امنیت را سبب بروز و افزایش چنین حوادثی می‌دانند. یک جامعه شناس، مسأله قابل توجه در این پرونده‌ها را محل وقوع آن‌ها می‌داند. زمانی که این رخدادها به جای شهرهای بزرگ، توریستی و زیارتی، در روستا یا شهرهای کوچک اتفاق می‌افتند، یعنی در محلی که اکثر افراد با هم آشنا هستند، این معنا استنباط می‌شود که محدودیت‌ها و محرومیت‌های جنسی چنان بالا رفته كه چند نفر به شکل دسته‌جمعی به یك زن تجاوز می‌كنند. در چنین شرایطی اگر قوه قضاییه بسیار شدید برخورد نکند و نیروی انتظامی کنترل و نظارت را بیش از پیش افزایش ندهد، جامعه شاهد تکرار این جرایم و از بین احساس امنیت خواهد بود. یک حقوقدان نیز بر مسأله آسیب‌شناسی و ریشه‌شناسی این جریان تأکید می‌ورزد تا از پدید آمدن بحران جلوگیری شود. در این موارد بهره‌مندی از اورژانس‌های روانپزشكی و روانشناسی از اولویت‌های اساسی افراد قربانی به حساب‌ می‌آیند. چرا که این افراد باید در اولین فرصت تحت دارودرمانی و مشاوره درمانی قرار گیرند. افراد گناهکار نیز می‌بایست با توجه به هنجارشكنی و ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه دستگیر، محاكمه و فوراً مجازات شوند. یكی از متخصصان جرم‌شناسی نیز تجاوز به عنف را محصول یك اختلال شخصیتی و ناشی از دوران كودكی و نوجوانی مرتكب برمی‌شمرد و مشكلات اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی را از مهم‌ترین عوامل آن عنوان می‌کند. این کارشناس برای بررسی جرم‌هایی به این نحو، نگاه آسیب‌شناسه را الزامی می‌داند و بر این نظر است که نمی‌توان صرفا با ابزار مجازات به جنگ چنین بزهكاری‌هایی كه ریشه در شخصیت و ضمیر ناخودآگاه افراد دارد، رفت؛ زیرا قطعا بی‌نتیجه و بلااثر خواهد بود. این پرونده‌های سیاه اخیر، غیر از جرایم رخ داده، یک ویژگی مشترک دارند؛ و آن یکی بودن قربانی و متهم در تمام این جنایت‌هاست. به این ترتیب هر فردی که به چندین دلیل آشکار و پنهان، مورد تعرض و تجاوز قرار می‌گیرد، در نهایت به متهم اصلی پرونده تبدیل می‌شود. در شرایطی که این شخص نیاز به حمایت شدید جامعه دارد تا به جای رفتن به انزوا و بروز مشکلات بعدی، به زندگی عادی خود باز گردد، تبدیل به کوتاه‌ترین دیوار پرونده می‌شود و مسوولان محترم با قضاوتی ساده‌انگارانه و زودهنگام، در ابتدایی‌ترین مراحل، قربانی را به عنوان متهم اصلی معرفی می‌کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر