جواب پرسش توهین نیست، پاسخ منطقی است. من حتی گفتم: خوب گیرم من آن جاسوس هرزە و فاسدی کە میگوئید باشم، بلاخرە پاسخ سوالم چیست؟ چرا باید دبیر کل یک حزب مدعی دمکراسی، مادام العمر باشد؟ این با دمکراسی چە سنخیتی دارد؟"
شهرزاد نیوز: طی هفته های گذشته در اینترنت، به ویژه در شبکه اجتماعی فیس بوک، بحث های داغی به زبان های فارسی و کردی در مورد نظری که رویا طلوعی- یکی از فعالین مدنی- طرح کرده، در جریان است. وی چندی پیش در مقاله ای، دیدگاه خود را در مورد مبارزه مسلحانه و چالش های مبارزاتی که احزاب و سازمان های کرد با آن مواجه اند، مطرح کرد. پس از انتشار این مقاله، رویا طلوعی در صفحه فیس بوکی خود خبر از به راه افتادن موجی از برخوردهای توهین آمیز به خود داد. به دنبال این امر، بیانیه ای از سوی ده ها تن امضا و در اینترنت منتشر شد
. امضا کنندگان توهین و تحقیر علیه رویا طلوعی را محکوم کردند. بخش هایی از این مباحث در مقالات و بخش دیگر آن در صفحات فیس بوک در جریان بوده است. برای ارائه شمایی کامل از این موضوع، گفتگویی با رویا طلوعی صورت گرفت که متن آن را در زیر می خوانید.
اخیرا بیانیه ای تنظیم شده که در آن ده ها تن که گفته شده است از فعالان مدنی اند، ضمن اشاره به انتشار "شب نامه اینترنتی" علیه شما، به برخوردهای زن ستیزانه به شخص شما اعتراض کرده اند .متاسفانه درجستجوی اینترنتی موفق نشدیم این متن را پیدا کنیم. ماجرای این شب نامه چیست؟
ابتدا لازم است بگویم همە امضا کنندگان لزومن فعال مدنی نیستند. حسن کار بە این بود کە هر کسی از هر قشری و تفکری امضا کرده است نە فقط فعالان مدنی. ماجرا این بود: من مقالەای در سایت گویا نیوز تحت عنوان "کوردها بر دوراهی جنبش مسلحانە-غیر مسلحانە" منتشر کردم کە در آن از سرگردانی ما کوردها در برگزیدن راهی مناسب بە سوی موفقیت بعد از دست کم شصت سال مبارزە خونین و پر هزینە گفتە بودم و اینکە لازم است بازبینی بە گذشتە خود داشتە باشیم و ببینیم کجا اشتباه کردەایم. پرسش من این بود کە چە کنیم و چگونە طرحی نو در افکنیم؟ مقالە من ظاهرن بە هیچ حزبی برنخورد چون برخورد بدی از آنها ندیدم .من در مقالەام بەمصاحبە آقای محمدرضا یزدانپناه از سایت روز با آقای عبدالله مهتدی کە سالهای سال است بدون هیچ تغییری دبیر کل یکی از ٤ حزب کوملە است (این حزب بارها دچار انشعاب شدە و اکنون دست کم ٤ کوملە داریم) اشارە کرده بودم و اینکە ایشان در پاسخ سوال مصاحبەگر در مورد تناقض ادعای کنار گذاشتن مبارزە مسلحانە و تربیت همزمان پیشمرگ در کمپ صریحا میگوید "نیروی پیشمرگ در درجە اول برای محافظت از جان اعضای حزب و نهادهای آن فعالیت میکند"(۱). با شناختی کە از تقدس پیشمرگ نزد کوردها دارم، این پرسش را مطرح کرده بودم کە آیا به راستی کسی کە از جان خود برای احقاق حقوق مردمش مایە گذاشتە است، در نزد ایشان فقط در حد یک بادیگارد است و بس؟! بنظر میرسد این پرسش و نیز پرسش قبلی کە در وال فیس بوک خودم مطرح کرده بودم مبنی بر اینکە در این وانفسای بحران رهبری در کوردستان ما بە یک رهبر اخلاقی- مدنی نیازمندیم، ایشان را بە شدت دلخور کرده بود. در هر حال من ایمیل تهدید آمیزی از یک آیدی ناشناس در فیس بوک دریافت کردم مبنی بر اینکە حال کە با آقای مهتدی دشمنی!! میکنم ٤۸ ساعت وقت دارم توبە کنم وگرنە آبرویم! را خواهند برد!
البتە مهلت توبه حتی بە ۱۲ ساعت هم نکشید کە در وال توسط تنی چند از افراد منتسب بە حزب ایشان لینک شبنامەای در فیس بوک پخش شد( دوستان عکس والهای این افراد و لایکهای برخی جوانهای تازەکار کمیتە مرکزی را برایم فرستادەاند) کە من را بە وابستگی بە جمهوری اسلامی و فساد اخلاقی متهم کرده و حتی بە دوستم آقای دکتر آوات علیار کە از فامیلهای آقای مهتدی است حملە شدە بود کە گویا ایشان است کە در اثر حسادت بە آقای مهتدی!! من را تحریک میکند و پشت سرم قایم شدە و دیگر خان نیست و "خانم" است!! نکتە دیگر اینکە این شبنامە بعد از شرکت دوبارەام بعد از مدتها در برنامە تفسیر خبر صدای آمریکا منتشر شد و در شبنامە متهم بە خود نمایی و مد فاشیون هم شدەام کە این شبهە را تقویت میکندکە کسانی مایلند در کوردستان تک چهرەی رسانە ها باشد وهیچ صدای دیگری شنیده نشود، به ویژە صدای منتقد.
در متن بیانیه گفته شده است که نویسنده /نویسندگان شب نامه ادعای طرفداری از یک حزب کرد را کرده، اما مسئولین حزب نسبت به این موضوع (توهین به شما) سکوت کرده اند. آیا می توان این اقدام زن ستیزانه بی امضا را به راحتی به یک حزب نسبت داد؟
شبنامە را نمیتوان مستقیمن به حزب ایشان نسبت داد چونکە هیچ نام و امضایی ندارد و حتی سایتهای اینترنتی شناختە شدە کوردی از چاپ آن خودداری کردند. همانطور کە گفتم فقط افرادی منتسب بە حزب ایشان در فیس بوک لینک دادند وتنها نکتەای کە هست وبلاگی کە برای این مسئلە بکار رفتە بود بهیچ عنوان وبلاگ شناختە شدەای نیست! پس جای سوال است کە این افراد چگونە بدین سرعت خبردار شدە و لینک دادند؟ در این شبنامە صریحا به من حملە شدە و از آقای مهتدی دفاع شدە است. اولین برخورد من بە این شبنامە نوشتن نت کوتاهی بود با عنوان " برو این دام بر مرغ دگر نە". من اعلام کردم کە این ادبیات اطلاعاتیها و نفوذیهایشان است و کور خواندەاند اگر گمان کنند کە من و آقای مهتدی را بە عنوان دو کورد میتوانند با هم درگیر کنند و خود از آب گل آلود ماهی بگیرند.
انتظار خود شما از حزب مورد نظر چیست؟
با اینکە دوست گرامیم بهزاد خوشحالی کە اکنون در کوردستان عراق بسر میبرد، در تماس تلفنی به من گفت کە گویا آقای مهتدی با وی تماس گرفتە و از این مسئلە ابراز ناراحتی کرده است اما سکوت کامل آقای مهتدی بعد از آن شائبە هارا افزود. آقای مهتدی نە تنها سکوت کرد کە دائمن لینکها و تگهای من و دوستانم را دروال فیس بوک خود پاک میکرد.
خوب من هنوز هم حاضر نیستم ایشان را متهم کنم، اما فکر میکنم همچنانکە بسیاری از دوستان کورد و فارسم هم انتظار داشتند ایشان باید دست کم اینکار را نفی یا محکوم میکرد کە نکرد و با سکوت خود شائبە رضایت را برانگیخت کە امیدوارم اینطور نباشد. از آنجا کە حزب کوملە (کوملە اولیە) بە لحاظ بە میدان آوردن زنان، در بە عضویت در آمدن حزب و حتی پیشمرگایتی کە در ۳۲ سال پیش کە کاری بسیار دشوار بوده، سنت شکن بودە و همە شاخەهای کوملە از جملە شاخە مهتدی همواره داعیە دفاع از حقوق زنان را داشتە و دارند، امری غیر قابل پذیرش است کە در مقابل چنین ادبیات سخیف ضد زنی کە ظاهرا و ریاکارانە شاید، در پشتیبانی از ایشان نوشتە شده سکوت کنند. ادبیاتی کە عملن زن بودن و خانم بودن را توهین میداند و وقتی میخواهد بە یکی از خان های فامیل توهین کند او را خانم میخواند.
با توجه به تاکیدی که بر زن ستیزانه بودن برخوردها با شما شده است، آیا فعالین جنبش زنان نیز واکنشی به این توهین ها و برخوردهای زن ستیزانه نشان داده اند؟
بلە امضا کنندگان اولیە حدود ٤٠ خانم بودند و ابتکار اصلی از جانب خانم سحر دیناروند بود. جالب اینجا کە فعال نامدار حقوق زنان کورد، خانم شمزین جهانی در حالیکە بعد از تصادف و شکستگی هر دو پا زیر عمل جراحی بود، از همان تخت بیمارستان پیام فرستاد و امضا کرد. شمزین میگفت درد قلبش از چنین عملکرد ناشایستی کمتر از درد شکستگی اش نبودە و نمیتوانستە حتی در آن حال ساکت بماند. بعد هم تعداد خانمها اضافەتر شد کسانی چون خانمها پروین اردلان,عفت ماهباز و لادن برومند و غیرە هم بە جمع امضا کنندگان پیوستند. مردان هم امضا کردند و ظرف دو روز به حدود ۱۵٠ امضا رسید و برای گویا نیوز ارسال شد. پیش از این بیانیە هم، انجمن زنان آذر مهر و خانم نگین شیخ الاسلامی در نوشتە ای تحت عنوان حریم خصوصی افراد بە تقبیح این کار زشت پرداختند.
لازم است بگویم کە مسئلە در اینجا من تنها نبودم. این رفتار شنیع با بسیاری خانمهای دیگر صورت گرفتە. با خانم عبادی چەها کە نکردند؟ بە شادی صدر عزیز چە حملەها کە نشد؟ سکوت ما در مقابل هریک از اینها، باعث تشدید این رفتارهای زشت شد. امروز خانم عبادی، شادی و من، فردا نوبت کدام زن دیگر است؟ ما باید بە همە بفهمانیم کە زن حق دخالت در امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و غیرە را دارد، حق نقد و پرسش هم دارد و اجازە نمیدهیم بجای پاسخ منطقی بە پرسشهایش بە تختخوابش حملە کنند. تازە من در میان بانوان کورد نسبتن شناختە شدەام و بە تریبونهای مختلف دسترسی دارم، اما چە بسیار زنان و مردان کوردی کە بخاطر انتقاد سیاسی مورد انواع تهمتهای سیاسی و اخلاقی قرار گرفتە و به زور گوشەگیر شدەاند. من به همراه دوستانم ازین پس برای دفاع از آزادی بیان همە آن زنان و مردانی کە در حقشان اجحاف شده و میشود میکوشیم. بسیاری از آنان حتی اعضای برخی از احزابند. این جو ناسالم را باید شکست کە تا کسی انتقاد کرد، جاش و جاسوس و فاسد الاخلاق است و انتقاد شوندە مبارز و مظهر اخلاق و قدرت است و کسی را یارای پرسش نیست . جواب پرسش توهین نیست، پاسخ منطقی است. من حتی گفتم: خوب گیرم من آن جاسوس هرزە و فاسدی کە میگوئید باشم، بلاخرە پاسخ سوالم چیست؟ چرا باید دبیر کل یک حزب مدعی دمکراسی، مادام العمر باشد؟ این با دمکراسی چە سنخیتی دارد؟ همین.
شما در یکی از مقالات مورد بحث، در رابطه با انتخاب زنان در رهبری احزاب کرد پیشنهاد کرده اید که به طور مثال برای این که یک مرد رهبر"مادام العمر" نباشد، همسرش می تواند جای او را بگیرد. آیا خود این پیشنهاد دامن زدن به روابط قومی و خویشاندوی و نادیده گرفتن توانائی ها و استقلال نظری زنان نیست؟ و فرضا اگر یک زن مجرد و توانا در حزب بود باید به نفع زن متاهل و به ویژه زنی که همسر رهبر است، کنار بکشد؟
من اینجا مشخصن منظورم خانم ناهید بهمنی همسر آقای مهتدی بود. ناهید سالهای سال است همراه کاک عبدالله در کوملە بودە و بە نظر من هیچ چیز کمتری از همسرش ندارد. چرا کاک عبداللە یک دوره هم شدە این دبیر کلی را رها نمیکند تا دست کم زنی همچون ناهید به میدان بیاید؟ البتە کاملن حق دارید کە بگوئید روابط فامیلی و حالت دبیر کلی وراثتی و غیرە. اما ناهید صرفن یک مثال است. منظور من هم حفظ قدرت در دست یک فامیل نیست. تنها بحثم توانایی زن و مشارکت سیاسی زن درسطح بالاست. در میان همین کوملەایها و دمکراتیها و پژاکیها بسیاری زنان توانا و پرسابقەی سیاسی وجود دارد. در یک کنفرانس زنان کە اخیرن در سلیمانیە برگزار شد، دو بانوی سیاسی بنام خانمها پروین شافعی و گلاویژ حسینی چنان سخنرانیهای محکم و با ارزشی داشتند کە مو بە تن آدم سیخ میشد. آنان گذشتە سیاسی احزاب خود را در رابطە با برخورد با زنان با کمال شجاعت بە نقد کشیدند. گلاویژ( اگر اشتباه نکنم) جملە بسیار زیبایی داشت. او گفت ما زنان در آن زمان کە وارد سیاست شدیم سعی نکردیم خودمان باشیم، ما سعی میکردیم مرد باشیم و خود را مرد جلوە دهیم. این دوبارە نگری فمنیستی بە خود و بە سیاست، بە نظر من قدم مهمی در اعلام آمادگی کامل زنان است. در ضمن میخواهم اضافە کنم مردانی کە اختیار رهبری احزاب سیاسی کورد را در دست دارند، در هیچ فاکتور خاصی از زنان فعال سیاسی بالاتر نیستند؛ نە سواد نە سابقە نە هیچ. من فکر میکنم عدم داشتن دبیر کل زن فقط بخاطر جنسیت است نە ناتوانی زنان سیاسی.
شما به عنوا ن یک فعال مدنی، چه راه کارهایی برای افزایش و مشارکت زنا ن (کرد) در عرصه سیاسی پیشنهاد می کنید؟ آیا فعالیت و توانمند شدن زنان در حوزه سیاسی، پروسه ای فردی است یا باید در پروسه کار جمعی باشد؟
– هم پروسەای جمعی است هم فردی. یعنی زن باید مستعد باشد، خواهان باشد، تلاش کند و جمع هم پذیرا باشد و میدان بدهد و فضای رشد فراهم کند. وقتی همە احزاب ما در کلام طرفدار حقوق زنانند باید اینرا در عمل هم نشان بدهند. عمل هم فقط ایجاد یک شاخە یا انجمن حزبی زنان نیست کە زنان حزبی در آن عملن ایزولە شوند و یا فقط و فقط بە مباحث زنانە بپردازند و از عرصە اصلی سیاست به دور باشند. عمل همچنین حضور نمایشی زنان معدود در کمیتەهای مرکزی بدون حضور اکتیو و فعال و اثر گذار نیست. اصولن زنان حزب باید رهبران حزب و زنان کمیتە مرکزی را زیر پرسش بکشند و از آنها بیلان کار و عملکرد و میزان تاثیر گذاری و ایجاد تغییرات مثبت را بطلبند. همچنانکە در پرسش قبل هم گفتم زنان با سابقەی سیاسی و توانا کم نداریم. تاکنون عرصە سیاست کوردی و رهبریت آن مردانە بودە و حاصلش هم کە این است. بعد شصت سال هنوز هم حق سادە تدریس و تحصیل بە زبان مادریمان را حتی بدست نیاوردەایم چە برسد بە بقیە حقوق. پس باید دروازەهای بستە عرصە سیاسی را بر زنان متکی بە خود و نە بلەگو و فرمانبر، گشود. چە بسا زنان ایدەها و راهکارهای تازەتری داشتە باشند.
گفتگوی مینا سعدادی با رویا طلوعی,
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر