۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

وقتی زنان وادار به خوکشی می‌شوند


«طبق بررسی‌های به‌عمل‌آمده، زنان دو برابر بیشتر از مردان دست به خودکشی می‌زنند.»
  «مرد با گندم زهرآلود نان می‌پزد و زن را وادار به خوردن آن می‌کند. بعد هم زن را به دلیل خوردن «مرگ موش» به بیمارستان می‌رساند! این زن‌ها شانس زنده ماندن ندارند. گاهی هم مرد خطاب به زن می‌گوید: «خودت را بکش تا دامنت پاک شود!» شوهر یا والدین زن، با ایجاد یک فضای خاص، از نظر روانی زن را برای خودکشی آماده و ترغیب می‌کنند.
سرانجام، داشتن رفتارهای نامناسب و وارد کردن فشارهای روزافزون، ادامه زندگی را برای زن غیرقابل تحمل می‌کند. اگر زنی قدرت تحمل این فشارها را نداشته باشد، خودکشی را به عنوان شیوه‌ای برای رهایی برخواهد گزید. آشکار شدن راز نهفته در پشت خودکشی‌ها به صورت موردی، اتفاق نادری به حساب می‌آید؛ چراکه دلیل و مدرکی در این خصوص نمی‌توان ارائه کرد. به هر حال بایستی موارد خودکشی زنان با دقت و ریزبینی مورد پیگیری قرار بگیرد.» رئیس گروه جامعه‌شناسی دانشکده ادبیات نیز با اشاره به برخی خودکشی‌های مشکوک بین زنان تصریح می‌کند: وقتی روی موضوع خودکشی زنان کار می‌کردیم، نمونه‌هایی را دیدیم که کاملا شبهه‌برانگیز بود و بعدها ثابت شد برخی از این موارد، نه خودکشی، که جنایت بوده است.»
 پرت‌شدن از بلندی و تنظیم صحنه قتل به صورت انتحار را به عنوان شیوه‌هایی رایج برمی‌شمرد، از مساله وادارکردن زنان به خودکشی نیز سخن گفته، می‌افزاید: «بیشتر زنانی که خودکشی می‌کنند، درواقع وادار به انتحار می‌شوند. وقتی مساله‌ای ناموسی پیش می‌آید، مردی از خانواده بایستی زن را به قتل برساند. ازآنجاکه انجام قتل مجازات قاتل را در پی خواهد داشت، از زن خواسته می‌شود، با دست خودش به حیات خود خاتمه بدهد. پنهان نگه داشتن چنین مواردی، به‌خصوص در نواحی عشیره‌ای کار بسیار ساده‌ای است. بین فراوانی انتحار زنان و اجبار آنان به خودکشی از طرف شوهر یا والدین، رابطه‌ مشخصی وجود دارد. البته قضیه به این سادگی‌ها هم نیست که آن‌ها فرمان انتحار بدهند و زن نیز اطاعت کند! در واقع زن به وضعیتی رسانده می‌شود که تمایلش به ادامه زندگی را از دست می‌دهد و چون راه فراری از حلقه تنگ محاصره نمی‌یابد، کم‌کم مجاب به خودکشی می‌شود. مثلا مدت‌ها به او اجازه خروج از منزل را نمی‌دهند و در خانه زندانی‌اش می‌کنند. اگر زنی تحت فشار روانی به شکل پیوسته در خانه حبس باشد، به سمت خودکشی متمایل خواهد شد. برملاشدن راز این قبیل خودکشی‌ها به ندرت اتفاق می‌افتد. در گزارش‌های رسمی نیز به این وقایع نام خودکشی اطلاق می‌شود. از طرف دیگر قتل‌هایی هم هست که شوهر یا خانواده، پس از ارتکاب، جلوه خودکشی به آن می‌دهند. البته حقیقت در مورد اخیر از شانس فاش شدن بیشتری برخوردار است. اما چه‌طور می‌شود وادار شدن زن به انجام خودکشی را بر اساس مدارک مادی به اثبات رساند؟!»
«برای مقابله با جنایت‌های ناموسی یا قتل‌هایی که ریشه در باورهای سنتی دارد، چاره‌ای جز ایجاد تغییر در ساختار جامعه نداریم. تغییر ساختار عشیره‌ای به خانواده متمرکز و تقویت جایگاه فرد، شیوه‌ای است که برای حل این معضل باید در پیش گرفت.» ارکان پس از بیان دیدگاه بالا خاطرنشان می‌کند: «وقتی کل یک عشیره خود را شریک رفتار یا تصمیم یکی از مردان عشیره می‌داند، زنان فشار بیشتری متحمل می‌شوند. اگر ساختار خانواده‌ها به شکل خانواده‌های متمرکز تغییر کند، زنان نیز خواهند توانست از شرایط زندگی بهتری برخوردار شوند. به‌خصوص اگر با خودکشی زنان جوان روبه‌رو شویم، ضروی است با تردید کامل حادثه مورد بررسی قرار بگیرد. باید بدانیم در اطراف و محیط زندگی او چه شرایطی حاکم بوده. حتما وضعیت و ساختاری بوده که زن را به نقطه انتحار رسانده. به یاد داشته باشیم خودکشی یک رویداد طبیعی نیست.»
«پیش از آنکه مجازات قتل‌های ناموسی سنگین شود، گاه حتی کودکان 15- 14 ساله را وادار به قتل زنان می‌کردند تا مردان بزرگ‌تر طایفه از مجازات در امان باشند. اما وادار کردن به خودکشی و تنظیم صحنه قتل به صورت انتحار، موارد پیچیده‌تری هستند که بعد از تشدید مجازات‌ها بیشتر با آن روبه‌رو شده‌ایم.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر