با خود فکر مي کند شايد مقصر اين وضع او باشد. فکر مي کند شايد اگر نبود مادر و پدرش زندگي بهتري داشتند...
به مادرش مي گويد: مامان بابا از چي عصباني است؟...» مادرش جواب مي دهد: «باباتو که مي شناسي هميشه دنبال دعوا مي گرده» به گفته کارشناسان حدود ۷۰درصد زوجين با فاصله عاطفي در زندگي خود مواجهند و آمار طلاق در نهايت ۲تا۳برابر طلاق قانوني است.
براساس آمار اعلامي مديرکل ثبت احوال خراسان رضوي در ۷ ماه سال گذشته ۴۸هزار و ۵۰۶ ازدواج و ۷هزار و ۷۸۳ مورد طلاق در استان رخ داده و در ۴ ماه سال جاري نيز از هر ۴ ازدواج يک مورد به طلاق انجاميده است.
اين در حالي است که در يازده ماهه سال ۸۹، آمار ازدواج رشدي يک درصدي را نشان داده است ولي طلاق افزايش 8.8 درصدي را شاهد بوده. به گزارش ايسنا، در اين مدت تعداد ۱۲۴ هزار و ۷۴۱ مورد طلاق به ثبت رسيده که نسبت به مدت مشابه در سال ۸۸، افزايش 8.8 درصدي را نشان مي دهد.
طلاق عاطفي عبارت از يک وضعيت يا طرز تلقي است بين زن و شوهر رسمي که روابط ايشان دچار اختلال شده، سرمايه عاطفي- بين شخصي آنان به حالت انفعالي درآمده سپس به فقر عاطفي ميل مي کند و پيوند همسري و همسرايي شان به گسست و جدا سري و بالاخره به طلاق عاطفي مي انجامد.
يک زن خانه دار که ۳۰ سال از زندگي مشترکش مي گذرد و ۳ پسر و ۲ دختر دارد، مي گويد: در طول ۳۰ سال هر زمان با مشکلاتي درگير بودم. چند سال اول زندگي ام را با مشکلات اقتصادي گذراندم و با سيلي صورت خود و بچه هايم را سرخ نگه مي داشتم تا اين که به وضعيت خوب اقتصادي دست يافتم.
راحله الف ۵۰ ساله مي افزايد: بچه هايم از آب و گل درآمدند ۳ پسرم ازدواج کرده اند اما ۲ دختر کوچک ترم هنوز در خانه پدر هستند. فکر کردم ديگر مشکلات را پشت سر گذاشته ام ولي ۲ سال پيش متوجه شدم که همسرم به پيمان زناشويي پايبند نيست و پاي زن ديگري در ميان بوده است. به خاطر حفظ آبرو و اين که دخترانم بتوانند به خوبي ازدواج کنند اين موضوع را به سختي تحمل مي کنم و دم نمي زنم ولي در عوض رابطه عاطفي بين من و همسرم بسيار کمرنگ شده است.
زن ۲۶ ساله اي نيز مي گويد: ۴ سال پيش با پسري که ۳ سال از خودم کوچکتر بود ازدواج کردم. او وعده هاي زيادي داد که مرا خوشبخت مي کند اما ۲ سال از عقدمان گذشت. متأسفانه دل به کار نمي داد و به قول معروف از اين شاخه به آن شاخه مي پريد.
«شيرين» مي افزايد: فکر مي کردم اگر پا به خانه اش بگذارم مشکلاتمان حل مي شود و او علاقه بيشتري به زندگي و کار پيدا مي کند. هر چند بيکار نمانده است اما علاقه او به من کم شده و دوست دارد بيشتر اوقات با دوستانش باشد. حتي روزهاي تعطيل به بهانه اضافه کاري روزش را با دوستانش سپري مي کند. من هم که بي توجهي او را مي بينم دلسرد مي شوم.
وي ادامه مي دهد: نمي دانم چه کار بايد بکنم از طرفي بي محبتي هاي او مرا دلسرد کرده از سوي ديگر دلم به حال زندگي مان مي سوزد و نمي خواهم به اين راحتي زندگيم از هم بپاشد.
طلاق نامرئي
برخي کارشناسان طلاق عاطفي را طلاق نامرئي مي دانند به اين معني که ممکن است يک زوج از بيرون بسيار خوشبخت به نظر برسند اما اگر در فضاي زندگي آن ها وارد شوي به سردي و بي روحي زندگيشان پي خواهي برد.
اکنون سوال اساسي اين است که دلايل طلاق عاطفي چيست؟
کارشناس ارشد روانشناسي باليني و مشاور پيش از ازدواج و زوج درمان گر مي گويد: وقتي زن و شوهر در زندگي به خواسته هاي قبل از ازدواج نمي رسند و رابطه دوتايي آرامش زا نباشد و در کنار اين ارتباط فضاي امن و ايمن ايجاد نشود طلاق عاطفي رخ داده است.
در طلاق عاطفي انتظارات طرفين از ازدواج بسيار بالاست و انتظار بالغانه و عاقلانه اي ندارند بنابراين مي خواهند به هر آنچه در زندگي قبلي دست نيافته اند، دست پيدا کنند و وقتي در زندگي به اين خواسته ها دست نمي يابند دلزدگي ايجاد مي شود و روز به روز به دليل رفتارهاي نادرست فاصله عاطفي ايجاد مي شود که در نتيجه بي پاسخ ماندن عواطف و احساسات، فاصله سرد و بي روح تجربه مي شود.
يک روانپزشک نيز مي گويد: دلايل طلاق عاطفي فردي، اجتماعي و روانشناختي است. دلايل فردي نظير اختلاف سليقه ها، ديدگاه ها و تفاوت هاي معنوي زوجين قبل از ازدواج، ترس از طلاق قانوني و تن دادن به ادامه زندگي، ازدواج هاي تحصيلي، مشکلات اقتصادي، ترس از تنها ماندن، چشم و هم چشمي و خشونت ها به تدريج طلاق عاطفي را ايجاد مي کند. مي گويد: اگر طلاق قانوني ۱۳ درصد آمار ازدواج باشد طلاق عاطفي حداکثر تا ۴۰ درصد ازدواج ها خواهد بود.
وي تصريح مي کند: آمار طلاق عاطفي، مبهم است چون بسياري از افراد که درگير اين موضوع هستند آن را بروز نمي دهند و معمولا در شرايطي زندگي مي کنند که به اصطلاح صورت خود را با سيلي سرخ نگه مي دارند.
وي مي افزايد: با وجود اين که ممکن است در بيرون عده اي به زندگي اين دسته از زوجين غبطه بخورند اما در فضاي خانه اين افراد سکوت حاکم است.
وي يادآور مي شود: کساني که فن بيان خوبي دارند حتي ممکن است نسبت به افرادي که درون گرا هستند دچار طلاق عاطفي شديدتري باشند ولي آن را بروز ندهند.
دکتر «حقدادي» ادامه مي دهد: اگر زندگي زوجين با زندگي که از شرايط بسيار ايده آل برخوردار است مقايسه شود نه تنها کشور ما بلکه ديگر کشورها نيز ۶۰ تا ۷۰ درصد ازدواج ها دچار طلاق عاطفي اند.
دکتر «حقدادي» مي افزايد: طلاق عاطفي به تدريج ايجاد و عشق و علاقه زايل مي شود و سردي بر فضاي خانه سايه مي افکند.
وي مشکلات جنسي دو طرف، تفاوت هاي شخصيتي، ناتواني در مهارت هاي زندگي و بچه دار نشدن را نيز از دلايل ديگر ذکر مي کند و مي گويد: اگر زوجين از يکديگر درک و شناخت مناسبي نداشته باشند و رفتاري بر اساس مهارت هاي زندگي نداشته باشند فاصله عاطفي بين زوجين روز به روز بيشتر مي شود.
اما با توجه به پنهان بودن طلاق عاطفي آمار تخميني طلاق عاطفي چه قدر است؟
«مسعود هنربخش» کارشناس ارشد روانشناسي باليني و مشاور قبل از ازدواج مي گويد: حدود ۷۰درصد زوجين با فاصله عاطفي در زندگي خود مواجهند و از هر ۱۰زوج که براي مشاوره مراجعه مي کنند، ۷زوج دچار فاصله عاطفي هستند.
دکتر «حقدادي» روانپزشک نيز با بيان اين که طلاق عاطفي ۲،۳ برابر طلاق قانوني است، مي گويد: اما وقتي زندگي زوجين با حداقل هاي زندگي مقايسه شود، سطح رضايتمندي زوجين افزايش و آمار طلاق عاطفي کاهش مي يابد.
اين روانپزشک با اشاره به سخت گير نبودن افراد در مواجهه با طلاق قانوني مي گويد: اگر طلاق عاطفي زياد و شديد بود تعداد زيادي از زوجين براي طلاق مراجعه مي کردند در حالي که در حال حاضر اين چنين نيست.
طلاق عاطفي و فرزندان
به طور قطع طلاق عاطفي تاثيرات بسيار منفي بر روح و روان زن و شوهر دارد اما اگر فرد سومي به نام فرزند نيز درگير اين ماجرا باشد سکوت خانه باعث ايجاد فريادهايي در جامعه مي شود.
فريادهايي که ناشي از عقده هاي رواني و کمبود محبت است.
يک مشاور هم مي گويد: وقتي فضاي ناسالم عاطفي ايجاد مي شود فرزندان به خوبي اين مسئله را درک مي کنند شايد والدين مشاجره و دعوا نکنند اما فضايي که در آن مشاجره باشد بهتر از آن است که سکوت در آن حاکم باشد.
مسعود هنربخش با بيان اين که در خانه اي که طلاق عاطفي وجود داشته باشد مثلث سازي رخ مي دهد، مي افزايد: در پي آن يکي از والدين براي اين که نياز عاطفي خود را برآورده کند با فرزند رابطه عميق عاطفي برقرار مي کند و فرزندان را وارد رابطه آشوبناک مي کند.
اين مشاور ادامه مي دهد: در نتيجه آن فرزند از پدر فاصله مي گيرد و در خانواده اي قرار مي گيرد که پدر ديده نمي شود مثلث ايجاد مي شود و رابطه فرزند با يکي از والدين قطع مي شود و خود نيز در هنگام ازدواج با انتظارات خاص وارد زندگي مشترک مي شوند و فاصله عاطفي بين نسل ها اتفاق مي افتد.
«هنربخش» مي گويد: در مثلث سازي والديني که از قدرت بيشتري برخوردار باشند براي حفظ منافع خود قدرت طرف مقابل را کم مي کنند.
وي يادآور مي شود: حتي اگر فرزندي در بين نباشد زوجين از طريق توجه بيشتر به شغل، دوستان و... مثلث سازي مي کنند.
اين مشاور مي گويد: يکي ديگر از آسيب هاي طلاق عاطفي، ايجاد ارتباطات فرازناشويي براي ارضاي نيازهاي عاطفي زوجين است که اين خلاء توسط فرد ديگري در بيرون خانواده پر مي شود.
وي پر شدن خلاء عاطفي فرزندان در سن نوجواني توسط دوستان ناباب يا جنس مخالف را از ديگر آسيب هاي طلاق عاطفي ذکر مي کند و مي افزايد: گاهي اوقات از اين بالاتر بحث فرار از خانه پيش مي آيد تا با فردي خارج از محيط خانه صحبت کند و ماوايي داشته باشد.
«هنربخش» ادامه مي دهد: اعتياد هم به عنوان عامل يا نتيجه طلاق عاطفي عنوان مي شود يعني اگر مرد در محيط خانه مامن مناسبي را تجربه نکند براي کاستن درد ناشي از فاصله عاطفي، به سمت مواد مخدر گرايش مي يابد.
وي با بيان اين که در اين فضا پدر و مادر اهداف مشترکي را نمي توانند تعريف کنند و قواعد مشخصي وجود ندارد، مي گويد: پدر و مادري که بيشتر وقت خود را در خارج از منزل هستند مسئوليت رفتارهاي نادرستي را به عهده نمي گيرند و گرايش به دوستان ناباب، سيگار، مواد مخدر، روان گردان ها ايجاد مي شود.
وي ورود به فضاي مجازي اينترنت، چت روم ها، پناه بردن به فيلم هاي عاشقانه و... را از ديگر آسيب ها ذکر مي کند و مي گويد: متاسفانه در اين بخش هم که نظارت هاي بيروني بسيار ضعيف است آسيب هاي بيشتري دامن نسل جوان را مي گيرد.
اين روانشناس باليني با اشاره به آسيب هاي خلاء فضاي عاطفي مي گويد: ازدواج هاي اينترنتي و خياباني محصول خانواده هايي است که فضاي عاطفي خوبي ندارد چون فرزندان فرصت نمي يابند تا اتفاقات را با والدين درميان بگذارند.
اولين اتفاقات در قبل از سن ازدواج هم ازدواج هاي پيش رس است که افراد به سن ازدواج نمي رسند و قبل از ازدواج و رسيدن به بلوغ فکري، به بلوغ جنسي مي رسند و فکر مي کنند با ازدواج دردهاي آن ها التيام مي يابد در حالي که اينچنين نيست و انتظارات بالاي آن ها منجربه اين مي شود که چندين نسل دچار فاصله عاطفي مي شوند و اثرات غيرقابل جبراني در روان فرزندان باقي مي گذارد.
چه مي شود کرد؟
با توجه به اين همه آسيب کارشناسان طلاق قانوني را براي زوجين پيشنهاد مي کنند يا اين که راهي براي تغيير وضعيت به زندگي سالم وجود دارد.
«مسعود هنربخش» مي گويد: تحقيقات روانشناسي نشان داده هر چقدر فضاي خانه مشاجره آميز باشد همين که پدر و مادر وجود دارند بچه ها شکستگي اصلي رواني را تجربه نمي کنند و باز هم اين وضعيت بهتر از طلاق عاطفي است.
وي ادامه مي دهد: اگر بخواهيم به سيستم زندگي مشترک نگاه کنيم زوجيني که دچار فاصله رواني بوده اند و از يکديگر جدا شده اند، وقتي وارد رابطه جديدي مي شوند با مشکلات بيشتري مواجه مي شوند چون يک سري از زخم هاي عاطفي از ازدواج قبلي وجود دارد و اين زخم ها وقتي وارد رابطه ديگري مي شوند مي تواند آسيب زننده باشد.
اين که کسي نيست که فرد را درک کند اين مشکل نيست، مشکل اصلي اين است که خود زوجين همديگر را نمي توانند درک کنند.
وي با بيان اين که طلاق آسان ترين راه است و با توجه به آموزه هاي ديني، طلاق آخرين راه حل محسوب مي شود مي گويد: به عنوان يک مشاور زوج درمانگر براي فضايي که فاصله عاطفي ايجاد شده طلاق قانوني را پيشنهاد نمي کنم مگر اختلال رواني، اعتياد و... عامل طلاق عاطفي باشد و تنها صرف اين که ما هيچ کدام همديگر را درک نمي کنيم دليل براي طلاق نيست.
وي در بيان راهکار رهايي از اين وضعيت مي گويد: ما هيچ آدمي را نداريم که از ابتدا متناسب با ديگري ساخته شده باشند زيرا هر شخص در محيط هاي خانوادگي زندگي مي کند و تفاوت هايي دارند و براي اين که از فضاي طلاق عاطفي جلوگيري کنيم مشاوره قبل از ازدواج بايد شکل بگيرد و خانواده ها به آن اهميت دهند.
«هنربخش» ادامه مي دهد: مشاوره هاي قبل از ازدواج هيچگاه نمي گويند شما نبايد با هم ازدواج کنيد بلکه چالش هاي پيش رو را به دختر و پسر نشان مي دهند و خود جوانان هستند که تصميم مي گيرند با توجه به شرايط موجود ازدواج کنند يا نه.
وي با اشاره به اعتياد، اختلال رواني و شخصيتي به عنوان نشانه هاي هشداردهنده در زندگي يادآور مي شود: چنانچه اين نشانه ها وجود نداشته باشد رابطه سرد عاطفي قابل ترميم است و کاملا حل مي شود.
وي مي افزايد: زوجين در سبد هزينه خانوار خودماهي يک بار را براي تست کردن وضعيت رواني به مشاور مراجعه کنند، زيرا حتما نبايد در زندگي مشکلي ايجاد شود تا فرد نياز به مشاوره داشته باشد بلکه گاهي اوقات براي خلق رفتارهاي جديد و رابطه جديد بايد ياد بگيريم چگونه اين رفتارها را نشان دهيم.
يک روانپزشک نيز دراين باره مي گويد: اولين راهکار جلوگيري از طلاق عاطفي اين است که ازدواج بايد به درستي انجام شود زيرا فاصله عاطفي پس از ازدواج رخ مي دهد.
دکتر «حقدادي» با تاکيد بر فرهنگ سازي در ايجاد انتظارات معقول در جامعه مي گويد: از طريق آموزش ها بايد فرهنگ سازي کنيم و در تربيت فرزندان، داشتن انتظارات معقول از طرف مقابل را مدنظر قرار دهيم.
وي با بيان اين که فقر مالي و اشتغال بسيار زياد پدران باعث مي شود فرزندان وجود پدر را در کانون زندگي کمتر احساس کنند، مي گويد: در نتيجه جايي براي ابراز عاطفه پيش نمي آيد که بايد براي بهتر شدن وضعيت اقتصادي خانواده ها نيز کار کرد.
دکتر حقدادي مي افزايد: نمايش الگوهايي در رسانه ها که گذشت و خويشتن داري دارند و با وجود تفاوت ها، ارتباط موثر و فعالي در خانواده از خود بروز مي دهند نيز تاثير بسيار مهمي در ايجاد زندگي شيرين دارد.
وي ترويج فرهنگ مشاوره را نيز يک راه موثر در کاهش طلاق عاطفي عنوان مي کند و مي گويد: مراکز مشاوره زيادي وجود دارد اما فرهنگ استفاده از آن هنوز نهادينه نشده است.
اين روانپزشک با بيان اين که با تفاوت، پيشرفت و گذشت زمان شرايط فرق مي کند و طلاق واقعي زياد مي شود مي گويد: با اين پديده، تعداد زيادي ازدواج مجدد داريم که با فرهنگ سازي و نشان دادن ناپدري و نامادري خوب بايد اين خلاء را نيز پرکرد.
وي اختلاف نظر بين دو نسل را زياد بيان مي کند و مي گويد: از طريق رسانه ها و آموزش مهارت ها بايد تفاهم بين دو نسل را افزايش داد که در اين قضيه مي توان با کمک گرفتن از سازمان هاي غيردولتي مهارت هاي زندگي را آموزش داد و از فاصله بين دو نسل کاست.
وي به زوج هايي که دچار طلاق عاطفي هستند نيز پيشنهاد مي کند: انتظارات را از همديگر پايين بياورند زيرا خوشبختي رسيدن به آنچه که قبل از ازدواج مي خواستند نيست، خوشبختي ذهني است و بايد آن را در درون خود پيدا کرد نه اين که در بيرون در پي آن بود. هر فرد مي تواند احساس خوشبختي را داشته باشد و خود را خوشبخت بداند.
دکتر «حقدادي» مي افزايد: علاوه بر اين اگر زوجين در پي مسئله اي دچار فاصله عاطفي شده اند بايد با مراجعه به مشاور يا متخصص مربوطه به حل آن مسئله بپردازند.
وي ادامه مي دهد: زوجين با داشتن مطالعات کافي از دريچه جنس مقابل به همسر خود نگاه کنند و همسر خود را درک کنند.
به گفته وي مشغله زياد بيرون از منزل، زمينه ساز طلاق عاطفي است و زوجين با مديريت زمان و افزايش کميت و کيفيت زمان با هم بودن به زندگي خود عمق بخشند.
وي مي گويد: عشق اوليه اي که بر آن اساس زندگي شکل گرفته است را بايد حفظ کرد و تلاش کرد اين نهال به درخت تناوري تبديل شود که به هر بادي نلرزد. در غير اين صورت اين درخت خشک مي شود و زندگي ديگر عاشقانه نخواهد بود. بايد بر روي نگه داري عشق و دائمي کردن آن تلاش کرد.
چنين به نظر مي رسد که طلاق عاطفي مقدمه طلاق رسمي است. يعني پديده اي که در کشور ما به طرز خطرناکي افزايش يافته است. پس براي کاهش آمار طلاق بايد به فکر کاهش آمار طلاق عاطفي بود هرچند اين مورد، قابل تشخيص آماري نيست و بيشتر بايد با پيش گيري از ميزان آن کاست.
چکيده گزارش
آمار بالاي طلاق در کشور طي سال هاي اخير دغدغه همه کارشناسان و حتي مردم بوده و هست. دغدغه اي شايد هنوز آن قدرها براي مسئولان جدي نيست. به هر حال واقعيت آن است که اگر آمار طلاق در سال ۸۹ با افزايش 8/8 درصدي نسبت به سال ۸۸ روبه رو بوده است، آسيب هاي اجتماعي ديگري به صورت مقدمه به اين روند افزايش دامن زده است. کارشناسان مي گويند: پيش از طلاق رسمي، طلاق عاطفي صورت مي گيرد و همسران از مدت ها قبل نسبت به يکديگر فقط نقش هم خانه را بازي مي کنند و اين مقدمه اي است براي طلاق رسمي که مراحل متعددي در آن دخيل است. از جمله ازدواج کورکورانه، اعتياد،مشکلات رواني و... ولي به هر حال بايد آن را بسيار جدي گرفت به خصوص آن که به گفته کارشناسان ميزان طلاق عاطفي در کشور همواره، ۲تا۳ برابر طلاق رسمي است. پس يکي از راهکارهاي مهم براي کاهش ميزان طلاق در کشور پيش گيري از طلاق عاطفي است که آن نيز راهکارهاي آموزشي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي متفاوتي دارد که همت همه مردم، کارشناسان و مسئولان را مي طلبد.