حجاب زن ایرانی داستانی پر از پیچ و خم است. به گواهی آثار به دست آمده از دوران اشکانیان زنان طبقه بالا از نوعی پوشش – گفته شده برای تمایز خود با زنان طبقات دیگر-استفاده می کردند. اما به طور کلی نشانه ای دال بر پوشاندن مو یا بدن زن از مرد به نوعی که بعدها در اسلام توصیه شد وجود ندارد.
الان به درستی نمی دانیم که زنان دوره اشکانی چه نیتی از کار خود داشتند. از زمان اشکانیان قرنها گذشت تا اسلام بر سراسر ایران سیطره یافت و نوعی پوشش برای زن در نظر گرفته شد که در طی قرون و اعصار مختلف دچار تغییر و تحولاتی شد. زنان در زمان قاجار حجاب داشتند تا زمان به قدرت رسیدن رضاخان. رضاشاه اولین قدم را کشف حجاب زن قلمداد کرد و به مامورانش دستور دادچادر زنان را از سرشان بکشند.اقدام او با مقاومت عده ای از زنان روبروشد و درگیری بین مردم و آژان های شکل گرفت.محمدرضا برخلاف پدر حجاب را امری اختیاری می دانست.در سی و هفت سال سلطنت او بی آنکه اجباری در کار باشد، پوشش نسل ها آرام آرام شباهت خود را به زنان اروپائی کامل کرد،اما در راه پيمائی هایي در پائيز سال 57 زنان وارد عرصه تظاهرات شهری شدند که بيشترانها خانمها بودند و چادر يا روسری به سر داشتند.
همچنین کمبود آگاهی های فمینیستی زنان در هنگام مبارزه با شاه سبب شد زنان تحصیل کرده و حتی برخی مارکسیست ها در تظاهرات علیه رژیم شاه، روسری برسر بیاندازند و فراموش کنند در فردای انقلاب این روسری ریسمانی خواهد بود دور گردن خود و دیگر خواهرانشان.
از توصیه به پوشش اسلامی تا حجاب اجباری
در اوج درگيريهاي انقلاب (10 آبان 1357) خبرنگار روزنامه«گاردين» از خمینی درباره وضعيت زنان پرسيد: «آيا [زنان] قادر خواهند بود به طور آزادانه بين حجاب و لباس غربي حق انتخاب داشته باشند؟» ویبا زيركي تمام در جواب گفت: زنان در انتخاب فعاليت و سرنوشت و همچنين پوشش خود با رعايت موازيني آزادند و تجربه كنوني فعاليت هاي ضد رژيم شاه، نشان داده است كه زنان بيش از پيش آزادي خود را در پوششي كه اسلام مي گويد يافته اند. [1]
خميني با بيان دو شرط، يعني «رعايت موازيني» و «پوششي كه اسلام مي گويد»در حقيقت، آب پاكي را روي دست همه ريخت گرچه در آن شرایط شور و وجد انقلابی مانع از فهم خواب هایی شد که روحانیت سنتی برای زنان دیده بود.
بعد از پيروزي انقلاب بخش عمده ادارات دولتي و كارهاي دفتري در دست طبقه متوسط بود. در روزهاي آغازين پس از پيروزي انقلاب، وجود هزاران كارمند زن لائيك و بي حجاب در ادارات دولتي از سوی روحانیان تحمل نشد و در پانزدهم اسفند 1357 خمینی در يك سخنراني اعلام کرد:«وزارتخانه اسلامي نبايد در آن معصيت بشود. در وزارتخانه هاي اسلامي نبايد زن ها لخت بيايند؛ زن ها بروند؛ اما با حجاب باشند. مانعي ندارد بروند كار بكنند، لكن با حجاب شرعي باشند.» [2]
به دنبال سخنراني خمینی و تقارن آن با گراميداشت روز جهاني زن، مراسم اين روز با حركتهاي اعتراض آميز برخي زنان همراه شد. از روز 16 اسفند زنان سكولار با اجراي مراسم گوناگوني در سالن هاي مختلف گرد آمدند و مخالفت خود را با حجاب اعلام كردند. در سالن ورزشي دانشگاه صنعتي ، شهلا روزبه، برادرزاده خسرو روزبه، درباره كشف حجاب در زمان رضاشاه سخنراني كرد و به تعريف و تمجيد از اين عمل كه ترقي خواهانه قلمداد مي شد، پرداخت. [3]
در اين روز همچنين گروه هايي از زنان با حركت به سمت دانشگاه تهران در دانشكده هاي اين دانشگاه اجتماع كردند. حدود 15 هزار نفر نيز در دانشكده فني دانشگاه تهران گرد آمدند و به دنبال يك رأي گيري تصميم به راهپيمايي گرفتند و در حالي كه گروهي از مردان آنان را همراهي مي كردند به طرف نخست وزيري حركت نمودند. [4]
صبح روز 17 اسفند ماه راديو ايران در گفت و گويي با اشراقي، داماد خميني، نظر خمینی را درباره حجاب از او پرسيد. وي در پاسخ گفت: «بايد حجاب رعايت شود و قوانين اسلامي مو به مو اجرا گردد و در همه مؤسسات و ادارات و مدارس و دانشگاه ها به اين موضوع توجه شود؛ اما بايد در نظر داشت كه حجاب به معناي چادر نيست همين قدر كه موها و اندام خانم ها پوشيده شود و لباس آبرومند باشد، حالا به هر شكلي كه باشد، مهم نيست، چادر چيز متعارفي است و بسيار خوب است، اما به خاطر طرز كار و نوع كار خانم ها شايد گاهي پوشيدن بدن و مو به طريق ديگر هم حجاب باشد، حرفي نيست، بايد طبق نظر مبارك امام، حجاب اسلامي در سطح كشور توسط خانم ها با اشتياق اجرا شود. ولي مردم هم نبايد منكر را با منكر ديگري دفع كنند.» [5]
از ايشان همچنين درباره وضعيت اقليت هاي ديني سؤال شد. وي در پاسخ با تاكيد بر اينكه آنها مورد احترام اند، گفت: اما اگر خانم هاي اقليت هاي مذهبي هم رعايت حجاب اسلامي را بكنند چه بهتر. [6]
سخنان اشراقي نه تنها زنان معترض را آرام نكرد، بلكه به اوج گيري اعتراضات عليه حجاب نيز افزود: براي نمونه، كاركنان زن قسمت فروش هواپيمايي ايران، شعبه ويلا اعلام كردند: «حجاب زن بايد نجابت و پاكي درون باشد» و از سوي خود نماينده اي را به منزل طالقاني فرستادند. گروه ها و دسته هاي گوناگون از زنان به خاطر مخالفت با حجاب دست به راهپيمايي زدند. دامنه اين اعتراض ها به مدارس دخترانه همانند مرجان، هشترودي، خوارزمي و آذر نيز رسيد. كارمندان زن بيمارستان هايي همچون «به آور» و «هزار تختخوابی» و همچنين زنان شاغل در مخابرات بخش 118 و 124 و كاركنان وزارت خارجه در اين راهپيمايي شركت كردند. [7]
با این تظاهرات زنان نشان دادند که خواهان حقوق خود هستند و قصد ندارند از حقوق اولیه خود دست بکشند. در این میان با بالا گرفتن کار از طالقانی به سبب پایگاهی که در میان مردم داشت خواسته شد در این زمینه اظهارنظر کند.
طالقانی معتقد بود: «حتی برای زنهای مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیتهای مذهبی…ما نمیگوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمیگوید…زنان عضو فعال اجتماع ما هستند…اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی میکردند؟ مگر چادر میپوشیدند؟…کی در این راهپیماییها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ اینها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است.» [8]
اما همان وقت او در عین حال که به حجاب اختیاری معتقد بود از زنان خواست برای ختم غائله یک روسری سرشان بیاندازند. «… هو و جنجال راه نيندازند. همانطور كه بارها گفتيم، همه حقوق حقه زنان در اسلام و در محيط جمهوري اسلامي محفوظ خواهد ماند و از آنها خواهش ميكنيم كه با لباس ساده با وقار، روسري هم روي سرشان بيندازد بهجايي برنميخورد. آنهايي هم كه ميخواهند مويشان خراب نشود، اگر روي مويشان روسري بيندازند، بهتر است و بيشتر محفوظ ميماند… چه جنگها، چه قتلها، چه فجايع كه تا يك سال قبل دائما هر روز يك قسمت از اخبار روزنامهها همين فجايع بود. منشاء اينها كي بود؟ منشأ اينها از كجا بود؟ غير از همين تحريكات بيجا بود؟… خطري كه حس ميكنيم اين است كه زنها دوباره به ابتذال برگردند. حجاب حكم ضروري دين است. منظور امام و علما اين نيست كه زن خانهنشين باشد. اجباري حتي براي زنهاي مسلمان هم نيست. چه اجباري؟ خميني نصيحتي كردند مانند پدري كه به فرزندش نصيحت ميكند، راهنمايیاش ميكند كه شما اينجور باشيد به اين سبك باشيد…» [9]
جمعي از زنان پس از تجمع در دانشگاه تهران و اعلام نظراتشان درباره حجاب، به سوي دادگستري حركت كردند. جمع زيادي از آنان نيز كه تعدادشان حداكثر به 15 هزار نفر مي رسيد در بيرون دفتر مهدي بازرگان ، نخست وزير وقت، دست به اعتراض زدند كه با تظاهرات مخالفان رو به رو شدند. [10]
زنان معترض مجدداً روز جمعه 18 اسفند در دانشگاه تهران تجمع كردند. در اين اجتماع نيز با تظاهرات مخالفان كه به طرف آنها گلوله برفي پرتاب مي كردند مواجه شدند. [11]
خمینی همچنین در مناسبت ها و مصاحبه های دیگر خود اعلام کرد:«امروز غير روزهاي سابق است … امروز بايد خانم ها وظايف اجتماعي خودشان را و وظايف ديني خودشان را عمل بكنند. عفت عمومي را حفظ بكنند و روي آن عفت عمومي كارهاي اجتماعي و سياسي را انجام بدهند.» [12]
در گفتار او رعایت عفت عمومی پوشش اجباری زنان معنی می دهد.او نیز به مثابه رضاشاه آنچه را خود برای زنان درست می پنداشت بی آنکه از آنها نظرخواهی کند اجباری کرد. وی در مصاحبه با دكتر «جيم كوككر رفت» استاد دانشگاه روتكرز امريكا می گوید:«اسلام مي خواهد شخصيت زن را حفظ كند و از او انساني جدي و كارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمي دهيم كه زنان ما فقط شي ءبراي مردان، آلت هوسراني باشند.» [13]
بحث حجاب تنها به چند نصیحت مشوقانه ختم نشد بلکه با مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری حاکمیت شروع به اخراج یا به قول خودشان پاکسازی ادارات از حضور زنانی کرد که حاضر نبودند به این اجبار گردن نهند. سخنراني آیت الله خميني در 8 تيرماه 1359 كه در آن بهشدت از دولت و شوراي انقلاب بهدليل وجود نشانههاي رژيم شاهنشاهي در ادارات انتقاد کرد، زمینه ساز اخراج زنان کارمندی شد که مقید به حجاب اجباری نبودند:«… باز هم گذرنامهها گذرنامههاي شاهنشاهي هست. باز هم كاغذهاي اداري كاغذهاي شاهنشاهي هست. اگر شاهنشاهي هستيد، خوب بگویيد تا ما تكليفمان را با شما تعيين كنيم تا من بگويم ملت با شما چه كنند و اگر نيستيد، چرا اين آرمها را برنميداريد؟ چرا اين اشخاصي كه در اين ادارات مشغول فساد هستند، چرا اينهايي را كه مشغول هستند جوانهاي ما را تباه كنند در اين ادارات تصفيه نميكنيد…» [14]
اگرچه خمینی بهصراحت درباره حجاب زنان سخني نگفته بود، اما منتظري در مصاحبهاي با روزنامه كيهان، بيحجابي را از مصاديق فرمان خمینی دانست و گفت: «… از زنان انتظار ميرود كه مسئله حجاب را رعايت كنند…» [15]
اخراج زنان کارمند راهکار نظام برای مقابله با مخالفان حجاب اجباری
بسياري از مراكز دولتي به فرمان آیت الله خمینی پاسخ مثبت دادند و 14 تيرماه به عنوان آخرين مهلت پاكسازي ادارات تعيين شد. ريشهري رييس دادگاه انقلاب ارتش در روز 10 تيرماه حكم داد: «از آنجا كه تاكنون چندينبار توسط مسئولين امر نسبت به پوشش اسلامي خانمهاي كارمند ارتش جمهوري اسلامي ايران تذكر داده شده، ولي متأسفانه برخي از پرسنل زن نسبت به مفاد بخشنامههاي مزبور بياعتنا بوده و در اجراي آن تعلل ورزيدهاند؛ لذا با توجه به اوامر و رهكردهاي رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بدينوسيله به عموم فرماندهان يگانها و رؤساي سازمانهاي نظامي و انتظامي ابلاغ ميشود كه از ورود آن دسته از پرسنل زن كه پوشش اسلامي ندارند به اماكن نظامي و سرويسهاي رفت و آمد جلوگيري بهعمل آورند.» [16]
محمدعلي رجايي وزير آموزش و پرورش، مهدوي كني وزير كشور و توسلي شهردار تهران و بسياري ادارات ديگر نيز در همان روزها طي بخشنامههايي اعلام كردند كه زنان كارمند بايد پوشش اسلامي را در محل كار رعايت كنند. در نهايت شوراي انقلاب تصميم گرفت رسما اعلام كند كه خانمها بدون پوشش اسلامي حق ورود به ادارات دولتي را نداشته باشند و ادارات اجازه دارند جلوي آنها را بگيرند. بهدنبال اين تصميم، دادستان كل انقلاب اطلاعيهاي صادر كرد:«بدين وسيله به تمام وزارتخانهها و مؤسسات و ادارات تابعه شديدا اخطار ميشود چنانچه اثري از آنچه مورد تأكيد حضرت امام و خواست ملت ايران است ديده شود يا بانوي كارمندي بدون پوشش اسلامي در محل كار حضور يابد، بلادرنگ حقوق و مزاياي او قطع خواهد شد.» [17]
هاشمي رفسنجاني، رييس مجلس اول، درباره احكام جديد چنين گفت: «…رعايت حجاب اين است كه طوري لباس بپوشند كه موها و بدن پيدا نباشد و فقط صورت و دو دست از مچ ايرادي ندارد و چادر ضرورتي دارد…. مسئولين مواظب باشند خانمها با زبان آرام بپذيرند. البته اگر توجيه نشوند و بخواهند مقاومت كنند، طبعا اين حق دولت و حكومت است كه در محيط كارش اجازه ندهد آن چيزي كه صلاح نميداند، جريان داشته باشد.» [18]
زنان بيحجاب اين بار به نشانه اعتراض به اين تصميمها لباس سياه پوشيدند و قصد تظاهرات داشتند، اما با عكسالعملهاي تندمذهبی ها و گروه های فشار روبهرو شدند. در هر نقطهاي كه قصد تجمع داشتند، جمعي از زنان محجبه و مردم مدافع حجاب زودتر جمع ميشدند تا مانع كار آنها شوند. همه روزه اخبار اخراج زنان در روزنامهها درج ميشد. [19]
ماجرا به همينجا ختم نشد و اطلاعيههاي جديد، زنان غير اداري را نيز خطاب قرار ميداد و از آنان ميخواست در عرصه عمومي حدود اسلامي پوشش را رعايت كنند. بازار تبريز و بازار وكيل شيراز نيز تابلوهايي در ورودي نصب كرده بودندكه از ممنوعيت ورود زنان بيحجاب خبر ميداد. [20]
پس از اين بهتدريج بخشنامههايي صادر ميشد كه حدود و شكل حجاب را در مدارس و ادارات دولتي تعيين ميكرد. فضا براي اعمال سليقههاي گوناگون باز شده بود. ممنوعيت استفاده از رنگهاي روشن حتي براي كودكان دبستاني نمونهاي از اين محدوديتهاست كه كودكان دهه 60 بهخوبي به خاطر دارند.
شکل گیری گشت های جندالله
سالهای دهه 60 سالهای شکل گیری حکومت پلیسی است و پاترول های نظامی در تمامی سالهای این دهه در خیابان ها جولان می دادند.گشت های جندالله در این سالها مراقب پوشش زنان بودند. نيروهاي ويژه مبارزه با منكرات نیز در همين دوران براي مبارزه با «بدحجابي» تشكيل شد و اعتراض به بدحجابي بانوان و ديگر مظاهر اعمال غير اسلامی و تهديد به برخورد قضایي با متخلفان معاند، هر از چند گاهي در موضعگيريهاي مسئولين كشور و ائمه جماعات ديده ميشد. در آبان ماه سال62 قانون مجازات اسلامی تصویب شد که بر اساس اين قانون، زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند به تعزير تا 74 ضربه شلاق محكوم ميشوند. در این سالها چه بسیار زنانی که شلاق خوردند به خاطر اینکه اندکی از موی سرشان معلوم بود. در این میان به جز برخوردهایی که توسط گشت ها با زنان صورت می گرفت برخی از مذهبی ها هم به خود این اجازه را می دادند تا با زنانی که حجابشان دلخواه آنان نبود برخورد کنند.
در تمامی این سالها تا مرگ خمینی سیاست های سختگیرانه ای در زمینه حجاب زنان اعمال می شد و زنانی که اعتقادی به حجاب نداشتند یا زنانی که دوست داشتند میزان و نوع حجابشان راخودشان انتخاب کنند، خیابان وزرا کابوسی دردناک برایشان بود.
سیاست های حجاب بعد ازمرگ خمینی
با مرگ خمینی و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به تدریج شاهد تغییراتی كمي در نوع پوشش زنان و کمتر شدن سختگیری ها به خصوص در سالهای پایانی ریاست جمهوری او هستیم. با روی کار آمدن او کم کم عروس خانم ها چادرو چاقچوری را که باید به اجبار دور خود در مراسم شب عروسی می پیچیدند کنار گذاشتند و بدون حجاب در ماشین عروس نشستند. اگرچه در طول دوران او وزرا همچنان فعال باقی ماند. در این سالها هم برخورد های سلیقه ای ادامه داشت. کاملا به خاطرمی آورم زمانی را که مانتوهایی گونی بافت مد شده بود و پوشیدن آن از سوی زنان برخوردهای فیزیکی ماموران منکرات را به دنبال داشت. پوشیدن شلوار جین چسبان هم از مصادیق بدحجابی محسوب می شد و در تمامی دوران بعد از انقلاب مصادیق بدحجابی شامل هرنوع پوششی بود و گشت های منکراتی فقط به میزان حجاب زنان کار نداشتند بلکه رنگ لباس، پوشیدن شلوار جین، میزان بلندی یا کوتاهی مانتو، پوشیدن دامن و… هم از مصادیق بدحجابی محسوب می شود.
با روی کار آمدن خاتمی و اصلاح طلبان کم کم بساط برخورد با پوشش زنان برچیده شد، اگرچه در این دوران زنان آماج توهین های ائمه جماعات و گروه های فشار بودند. در تمام دوران او سیاست های سختگیرانه در خصوص حجاب در دانشگاه آزاد و برخی از موسسات دیگر آموزشی ادامه داشت. اگرچه اصلاح طلبان برخلاف اصولگرایان اعتقادی به برخوردهای قهرآمیز درباره حجاب زنان نداشتند اما این به معنی مخالفت آنان با اصل حجاب نبود..
البته از دوران خاتمی کم کم مانتوهای رنگی به بازار عرضه شد که مورد استقبال زنان قرار گرفت، گرچه رنگ مشکی رنگ غالب مانتوهای زنان بود.
برخورد با زنان بعد از انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری
در تبليغات انتخاباتي رياستجمهوري نهم، بيشتر كانديداها شايد براي كسب رأي بيشتر، برخورد با زنان به اصلاح بدحجاب را بياهميت نشان ميدادند و آن را از اولويتهاي خود عنوان نميكردند. احمدينژاد در برنامه گفتوگوي ويژه خبري قبل از انتخابات گفت كه مو و مانتوي دختران مسئله دولت او نيست. اما با تغيير دولت و بر سر كار آمدن محمود احمدی نژاد تغيير رويه ای آشکار درسیاست های پوشش زنان برخلاف 8 سال قبل از آن به وجود آمد. محمود احمدی نژاد برخلاف آنچه در تبلیغات انتخاباتی خود گفته بود گام های زیادی را در سرکوب و خانه نشینی زنان برداشت. یکی از کارهای او راه اندازی گشت های منکرات این بار با نام گشت ارشاد بود.
هنوز یکسال از ریاست جمهوری احمدی نژاد نگذشته بود که اولین گروه های گشت ارشاد پلیس در دوم اردیبهشت ماه سال 85 در خیابان های شهر مستقر شدند و به ایرادها و تذکرهای سلیقه ای نسبت به حجاب و پوشش زنان ایرانی پرداختند. اما برخوردها به مرور خشن و دستگیری زنان جایگزین تذکرهای سلیقه ای شد. در سال 86 اما برخورد دولت احمدی نژاد با زنان وارد فاز جدی تری شد. با تغییر فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ، تلاش های گسترده ای به نام طرح امنیت اجتماعی صورت می گرفت تا حق آزادی پوشش زنان در قالب ایجاد امنیت عمومی جامعه، محدودتر از قبل شود. مرحله اول طرح امنیت از اول اردیبهشت ماه آغاز شد. سردار رادان در نخستين نشست مطبوعاتي خود در سال 86 مصادیق بدحجابی را پوشيدن شلوارهاي كوتاه، استفاده از شالهاي كوچك، استفاده از مانتوهاي كوتاه و تنگ و لباسهاي كوتاه و بدننما دانست است و زنان بدحجاب را برهم زننده امنیت روانی جامعه. اما مصادیق بدحجابی که سردار رادان اعلام کرده بود به همین جا ختم نشد و رييس پليس امنيت اخلاقي ناجا مانتوهای بلند چاک دار ازبغل و جلو را هم “مد جدید برخی خانم ها” خواند که قطعا با آن برخورد می شود و در روزهای سرد زمستان امسال، پوشیدن چکمه مصداق بارز تبرج اعلام شد. بنا به آمار اراده شده از سوی فرمانده انتظامی استان تهران در طول این طرح تعداد یک هزار و 68 نفر از زنان بدحجاب که با پوشش خود عفت عمومی را جریحه دار کردند، دستگیر شدند و از این تعداد 954 نفر با اخذ تعهد کتبی آزاد و تعداد 114 نفر با تشکیل پرونده تحویل مراجع قضایی شدند. [21]
طرح های برای ساماندهی حجاب زنان در دوران احمدی نژاد
محمود احمدی نژاد در تمام این سالها برنامه های متعددی برای کنترل لباس و پوشش زنان داشته که در زیر به آنها اشاره می شود.
اردیبهشت 85: کلیات طرح ساماندهی مد و لباس توسط دولت تقدیم مجلس شد و مجلس طرح اصلاح شده و مورد تایید شورای نگهبان را در دی ماه همان سال تصویب کرد. این يك طرح زيربنايي در مبارزه با بدحجابي محسوب ميشود و وظيفه كليه دستگاههاي دولتي در آن مشخص شده است. به اين ترتيب، طرحي بر انبوه طرحهاي گذشته افزوده شد و هیچ وقت هم عملي نشده است.
تير 1385: مراجع آيتالله گلپايگاني، مكارم و فاضل از كمتوجهي مسئولين دولتي نسبت به مسائل ديني و فرهنگي به خصوص حجاب، ابراز نگراني كردند.
ارديبهشت 1386: گشتهاي ارشاد دوباره شروع به كار كرد اما برخوردها ملايم و محدود به تذكر لساني بود.
سال 1387: برخوردهاي جديتري با زنان بدحجاب كه از سوي فرمانده نيروي انتظامي تهران، مانكنهاي متحرك ناميده ميشدند، صورت گرفت. اين برخوردها بعضا منجر به كشمكش زنان با نيروهاي انتظامي شد. فيلمهاي تهيه شده از اين وقايع در مقياس وسيع منتشر شد و انتقادات فراواني را متوجه نيروي انتظامي كرد؛ در حاليكه همزمان بازخوردهاي مثبتي از سوي جمعي از مردم نيز دريافت ميشد.
سال 1388: بهدليل ورود به فضاي انتخابات، بحثهاي مربوط به حجاب موقتا كنار گذاشته شد تا امسال كه سخن از بازگشت گشتهاي ارشاد در قالب متذكرين دوباره مطرح شده است. وزير كشور از اجرايي شدن طرح عفاف و حجاب خبر داد و گفت كه راهكارهاي اجراي اين قانونِ شوراي انقلاب فرهنگي به دستگاههاي اجرايي ابلاغ شده است.وی تصريح كرده كه نيروي انتظامي با گروههايي كه به صورت سازمان يافته اشاعه فساد ميكنند، بهصورت جدي برخورد خواهد كرد.
ماموران نیروی انتظامی بعد از انتخابات به خاطر فصای ملتهبی که تهران داشت نتوانستند با نوع پوشش زنان برخورد کنند اما سیاست های برخورد با زنان در شهرهای دیگر به خصوص شهرهای کوچک تر هنوز ادامه دارد و هفته ای نیست که ائمه جمعه و جماعات زنان را مورد توهین قرار ندهند. به گفته معاون اجتماعی نیروی انتظامی در نشست جمعیت ره پویان انقلاباسلامی، از آغاز طرح عفاف و حجاب در خرداد1389 تا2تیر1389 یکهزار و ۵۲۴ نفر دستگیرشدند. [22]
در23مرداد 1389 معاون اجتماعی وفرهنگی وزیر کشور اعلام کرد: در حال حاضر 27 برنامه ملی برای اجرای طرح ترویج عفاف و حجاب در کشور در دست اجراست. همچنین به گفته او: امسال 8 میلیارد و 400 میلیون تومان برای ترویج عفاف و حجاب به سازمان صدا و سیما داده شده و سازمان فرهنگی – هنری شهرداری نیز 20 میلیارد تومان به این امر اختصاص داده است. [23]
بهر روی برخوردهای سلیقه در تمام این سی و اندی سال با حجاب زنان وجود داشته و زنان هرگز با آرامش خاطر نتوانسته اند هرآنچه را که خود دوست دارند با هر رنگی و هر فرمی بپوشند.
قیچی کردن مانتوهای بلند چون در آن زمان مد شده بود، برخورد با رنگ مانتوها، گرفتن تعهدهای کتبی و پرونده سازی و حتی اخراج زنانی که از پیروی از هنجار غالب سرباز می زدند. پاک کردن آرایش زنان، کنترل حجاب دانشجویان در مبادی ورودی دانشگاه ها، عدم ثبت نام دختران دانشجوی به اصطلاح بدحجاب، اجباری کردن چادر در برخی دانشگاه ها مثل آزاد قم، طرح های تطبیق در پزشکی که مانع از ویزیت مردان توسط دکترهای زن یا زنان توسط دکترهای مرد می شد و می شود. گشت جندالله، ارشاد و متذکرین، اختراع چادرملی و برپایی مدهای اسلامی همه و همه روش های مختلفی است که جمهوری اسلامی برای کنترل پوشش زنان به کار گرفته است.
مریم رحمانی / جهان زن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر