۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه

زن آواره ی خیابان و اشک تمساح “خبرگزاری فارس”


زنی آواره با تماس وسائل زندگی اش به مدت دو هفته در کنار خیابان و در همجواری موش ها زندگی می کند. این حادثه در ام القرای اسلامی، یک استثنا نیست. اما وقتی جنین حادثه ای رسانه ای می شود و آن هم از سوی خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران، باید کاسه ای زیر نیم کاسه باشد. دفاع از حقوق مردم کار این جماعت نیست. آن ها خود مسبب این نوع آوارگی ها هستند.
اما حالا که به انتخابات نزدیک می شویم و جنگ باندهای حکومتی تند تر و تند تر می شود، یکبار این طرف و یکبار آن طرف به یاد بدبختی مردم و زنان آواره و خانواده های خودسرپرست می افتند. بر این وقاحت و بیشرمی چه می توان نام گذاشت؟
گفت‌وگوی خبر گزاری  فارس با زن خانه به دوش و آواره؛
همنشین با موش‌های شهرری
خبرگزاری فارس: زن خانه به دوش می‌گوید که از وضعیت منطقه فعلی (میدان معلم شهر ری) بسیار ناراضی هستم چرا که اینجا پر از موش است و باید روز‌هایم را در کنار این موش‌ها بگذرانم.
به گزارش خبرنگار قضایی باشگاه خبری فارس «توانا»، زنی که حدود 15 روز است در گوشه‌ای از خیابان‌های پایتخت با وسایل زندگی‌اش از یخچال گرفته تا کتاب‌هایش، بساط زندگی‌ خود را پهن کرده به گفت و گو با ما می‌پردازد. اگر چه به تازگی خبر رسید که شهرداری او و وسائلش را به نقطه ای در شهرری برده و همچنان به حال خود رها کرده است.
این زن میانسال از درد و مشکلات فراوانی که تحمل کرده سخن می‌گوید و چهر‌ه‌اش همانند زنان رنج کشیده است.
* فارس: از چه زمانی در خیابان خاقانی هستید و چرا؟
+ حدود 15 روز است که در گوشه خیابان زندگی می‌کنم و از ورامین با تمام وسایل زندگی‌ام به اینجا آمدم و 2 سال در ورامین و 4 سال پیشوا زندگی کردم و روحیه‌ام با افراد آنجا سازگاری نداشت.
خودم بزرگ شده تهران هستم و خانواده‌ام اهل تبریز هستند؛ 19 سال سابقه بیمه دارم و به دلیل یک سال کسری بیمه از سال 75 تاکنون بیکار هستم.
* فارس: شغل شما چه بود و چرا در حال حاضر در همانجا مشغول کار نیستید؟
+ در بیمارستان کمک بهیار بودم و بیشتر به عنوان بهیار مشغول کار بودم؛ وقتی بیمارستان بسته شد، من و چند نفر را اخراج کردند و من بیکار شدم.
من 18 سال پیش باید بازنشسته می‌شدم ولی بیمه از من کم کرد و این اتفاق نیفتاد؛ من خبری نداشتم و بعد متوجه شدم که بیمه‌ام حدود 19 سال شده است که 9 سال آن پراکنده و 10 سالش در شعبه 26 جمع آوری شده است.
* فارس: در خصوص زندگیتان که چرا به تهران آمدید و در گوشه خیابان زندگی می‌کنید، بگویید؟
+ نمی‌خواستم در پیشوا زندگی کنم چرا که 2 نفر برادر بودند، در همسایگی ما که در پشت بام مواد مخدر توزیع می‌کردند که این امر بسیار مرا عذاب می‌داد و آرامش روز و شب را از من گرفته بود و یکی از برادرها برخی از حیوانات مرا کشت و من مجبور به این کار شدم.
* فارس: آیا تنها زندگی می‌کنید؟
+ از 9 سالگی روی پای خود بزرگ شدم و تاکنون ازدواج نکردم.
* فارس: در خصوص جای خواب و تهیه مواد غذایی خود بگویید؟
+ در حال حاضرآسمان خدا زندگی می کنم و همین‌ جا کنار خیابان زندگی کرده و می‌خوابم و کیفم بالش من است و آسمان خدا پتوی من؛ مواد غذایی خود را از همسایه‌های این اطراف و دانشجویان دانشگاه تریت معلم تهیه می کنم در واقع آنها برایم می‌آورند.
* فارس: در خصوص کمک‌ها و پیگیری‌های کمیته امداد امام خمینی(ره) بگویید؟
+ کمیته امداد امام خمینی(ره) در خصوص پیگیری تاکنون آمده است و وعده سرپناه داده‌اند ولی هنوز عملاً امروز با گذشت 12 روز اقدامی صورت نگرفته است.
* فارس: کل وسایل زندگی‌ات همین است که همراه دارید؟
+ نه، کلی از آن را دزدیدند در واقع یک معتاد افغانی مقدار زیادی از آن را در ورامین دزدید و نتوانستم تاکنون ثابت کنم.
* فارس: در خصوص خانواده خود بگویید؟
+ 4 سال و نیم داشتم که مادرم فوت کرد و در سن 10 سالگی پدر از دنیا رفت؛ در واقع من زیر دست دوستان بزرگ شدم و از 9 سالگی در بازار کار بودم.
* فارس: از تاریکی شب و زندگی در کنار خیابان نمی ترسید؟
+ کسی از من نترسد، من نمی‌ترسم در واقع من مانند مرد محکم هستم.
* فارس: آیا از نظر جسمی سالم هستید؟
+ مشکل سنگ مثانه و کلیوی دارم که باید مایعات زیاد بخورم و در حال حاضر در ماه مبارک رمضان روزه‌ نمی‌گیرم.
* فارس: این مرغ و خروس‌‌ها برای خودتان است و آیا از آنها برای مواد غذایی استفاده می‌کردید؟
+ بله برای خودم است و زمانی که در پیشوا غذا برای مصرف نداشتم، از تخم مرغ آنها استفاده می کردم ولی هیچ گاه حاضر نشدم که آنها را بفروشم یا بکشم.
* فارس: در حال حاضر سرمایه یا پول نقد دارد؟
+ در حال حاضر وسایل منزلم مانند یخچال، گاز و فرش دارم که با خاور اینجا آوردم و تنها 5 هزار تومان پول نقد به همراه دارم.
* فارس: از دولت و مسئولان چه در خواستی دارید؟
+ در حال حاضر یک سرپناه می‌خواهم که برای خودم باشد و بازار کار بروم و زمین داشته باشم و حیوان پرورش دهم و اینها تنها خواسته‌های من است.
* فارس: از شهرداری کسی نیامده است؟
+ چرا یک بار شهرداری آمده بودند و به عنوان گدا مرا خطاب کرده و می‌خواستند که مرا به آسایشگاه برده و اموالم را به شهرداری بسپارد ولی با نشان دادن مدارکم، متوجه شدند که اشتباه کرده و کاری با من نداشتند.
* فارس: در خصوص تحصیلات و هنر خود گویید؟
+ دیپلم هستم و هنر معرق‌کاری بلد هستم و علاقه زیادی به معرق کاری دارم و در آموزشگاهی یاد گرفتم و لی با سیاتیکی که دارم کار سخت نمی‌توانم انجام دهم.
* فارس: حرف آخرتان به دولت و کمیته امداد امام خمینی (ره) چیست؟
+ نگذارند کار به اینجا بکشد و قبل از اینکه زمین بخوریم نجاتمان بدهند؛ من اگر می‌خواستم در حال حاضر خلاف‌کار و مجرم بودم؛ دوست دارم با تمام مشکلات جسمی فعالیت کنم و در تهران به زندگی ادامه دهم، بنابراین مسئولان کمکم کنند.
به گزارش «توانا» این زن میانسال بعد از مدتی توسط شهرداری منطقه 6 خاقانی با بی‌احترامی شدید، به کوچه‌ای در میدان معلم واقع در شهر ری برده و در آنجا رها شده است.
این زن مدعی است که مأموران شهرداری این منطقه، طی این جابه‌جایی به او ناسزا گفته و برای دور کردن او از خیابان خاقانی با شکستن ظرف‌هایش قصد جابه جایی او را از این منطقه داشته و توانسته است، او را از این محل دور کند.
وی می‌گوید که از وضعیت منطقه فعلی (میدان معلم شهر ری) بسیار ناراضی هستم چرا که اینجا پر از موش است و باید روز‌هایم را در کنار این موش‌ها بگذرانم.
این زن بیان می‌کند: آیا مسئولان به جای کمک باید چنین رفتاری با من داشته باشند، حالا که کمکی به من نکردند چرا توهین می‌کنند و مرا آواره این خیابان‌های پر از موش می‌کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر