۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

جداسازی جنسیتی و ممنوعیت ورود زنان به قهوه خانه ها، مقدمه ی ممنوعیت های بعدی



هر چند نام و پرونده ی جمهوری اسلامی در زن ستیزی بسیار زبانزد و طولانی است و از آغاز پیدایش این رژیم، ستم مضاعف علیه زنان بیش از هر قشر دیگری روا شده است، اما بسیاری از اقدامات رژیم برای کوتاه کردن دست زنان از صحنه های اجتماعی و سیاسی، در طول این سه دهه بیهوده و با شکست روبرو شده است.


یکی از آنها تفکیک جنسیتی در کلاسهای دانشگاهی است که از زمان روی کار آمدن این حکومت و طرح ویرانگر انقلاب فرهنگی، در دستور کار مقامات رژیم اسلامیو ستاد موسوم به انقلاب فرهنگی قرار گرفت. اما تاکنون و پس از گذشت سه دهه نتوانسته اند (و یا بهتر است بگوییم جراتش را نکرده اند) که آن را اجرایی نمایند. سبب این ترس حکومت هم در حضور فعال زنان در عرصه های اجتماعی و عزم آنها در ورود به دانشگاه ها به ویژه در رشته های علوم انسانی می باشد. (که اساس ترس دیکتاتوری جمهوری اسلامی از همین علوم و فارغ التحصیلان همین رشته ها است و برای همین است که بیشترین هزینه را برای تغییر محتوای کتاب های علوم انسانی و به قول خودشان اسلامی کردن این علوم انجام می دهد؛ در واقع یکی از دلیل اصلی علوم انسانی ستیزی، حضور گسترده ی زنان در رشته های علوم انسانی است) عقب نشینی احمدی نژاد رییس جمهور رژیم در این زمینه هم، خود گویای ترس حکومت از عملی کردن چنین طرحی است. اما به هر روی فعالان و مدافعان جنبش زنان بایستی آگاه باشند و از خواست های به حق جنبش زنان و دانشجویان دفاع کنند.

یکی دیگر از اخباری که اخیرا، به طور گسترده در کنار تفکیک جنسیتی و حجاب اجباری، بسیار منتشر شده، مساله ی ممنوعیت ورود زنان به برخی مکان های عمومی مثل قهوه خانه ها و کافه ها است. بی گمان این طرح نیز از مظاهر زن ستیزی حکومت است و بر عکس ادعای برخی از زنان ذوب شده در ولایت –که خود را فعال زنان نیز می نامند- و نیز برخی از فریبخوردگان و زنان اصلاح طلب حامی حکومت مذهبی، نشانه ی احترام به شان زنان نیست.

برخی اشتباها تصور می کنند که جدا کردن و دو دسته کردن مردان و زنان در برخی موارد می تواند حقوق زنان را تامین کند؛ مثلا ساختن پارک ها، پیست دوچرخه سواری، بخشی از دریا و... ویژه ی زنان، به نفع زنان و در جهات تامین حقوق آنان است. اما حقیقت آن است که هرگونه جداسازی، دسته بندی و خط کشی بین زنان و مردان، نه تنها زیر پا گذاشتن حقوق حقه ی زنان است بلکه زمینه را برای بحران های اجتماعی و فرهنگی در سطح جامعه آماده می کند. در واقع جامعه ای که در آن به زنان به چشم تافته ی جدا بافته نگریسته می شود و آزادی جنسی وجود ندارد، افسردگی و معضلات اخلاقی و اجتماعی در مردم و به ویژه جوانان بیشتر و بیشتر می شود.

بی گمان ممنوعیت ورود زنان به برخی جاهای عمومی، مقدمه ی حکومت برای ممنوعیت های دیگر و بزرگتر است. سیستم حکومت اسلامی، اساسی ضد زن دارد و درست همانگونه که آیت الله خمینی رهبر انقلاب 57، پیش از شورش، و در خلال طرح انقلاب سپید شاه پشین ایران، طی نامه ای از وی خواسته بود که به خاطر "احکام اسلامی" به زنان حق رای و آزادی بیان و انتخاب داده نشود، امروز نیز این حکومت می کوشد در دراز مدت چنین سیاستی را دنبال کند. دیروز حجاب اجباری و ممنوعیت زنان از ورود به ورزشگاه ها. امروز ممنوعیت ورود زنان به قهوه خانه ها و فردا رستوران ها، باغ ها و هر فضای عمومی و باز دیگری و ممنوعیت رانندگی و... در واقع این حکومت طالبانی اگر قدرتش را می داشت و دوره ی استبداد و دیکتاتوریش بیش تر از این تداوم می یافت، مطمئنا طبق همان خواسته ی خمینی، حق زنان از شرکت در آن انتصابات فرمایشی را هم نقض می کرد!

به هر روی، فعالین حقوق زنان باید هوشیار باشند که به هیچ روی فریب این فریبکاری های حکومت را نخورند، ساختن و پشتیبانی از هر طرحی که منشاش جدایی جنسیتی و تفاوت نهادن بین زن و مرد است، خواه ساختن پارک ویژه ی بانوان باشد و خواه ساختن کلاس درس و دانشگاه ویژه ی زنان، توهین به انسانیت و نقش آشکار حقوق زنان است.

سروش سکوت
17 تیر 2570
9 جولای 2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر