ستاره زنی بود که از وقتی به واسطه ی نوشته ها، شعرها و شور و نشاطش در جنبش ما هستیم، با او آشنا شدم، جز عشق به مردم، ایران، برابری و آزادی و یاری انسان های فقیر چیزی نمی شد از او شنید. با اینکه خودش بیشترین مشکلات مالی و سلامتی را داشت، اما هیچ وقت مشکلات دیگران و جامعه را فراموش نمی کرد.
آنچه در بالا آمد، تنها بخشی از مشکلات مضاعف تنها یکی از صدها زندانی زن کم نام و نشانی است که تنها به دلیل فعالیت های اینترنتی (وبلاگ نویسی، ایمیل...) و یا حضور در تجمع های اعتراضی با احکام ناعادلانه محکوم شده و ر زندان به سر می برند.
ستاره و مانند او، که بخاطر عضو نبودن در گروه های شناخته شده ی دانشجویی (انجمن های اسلامی، تحکیم وحدت و...) یا حقوق بشر و زنان، شناخته شده و مطرح نیستند، زیر بار بیشترین ظلم از طرف حکومت زن ستیز در زندان های جمهوری اسلامی هستند.
بسیاری از اینها، توان گرفتن وکیل یا تهیه ی وثیقه یا دفاع از حق و حقوقشان برای مرخصی های استعلاجی و حقوق زندانیان را ندارند. هر چند که در بیدادگاه ها و سیاه چال های جمهوری اسلامی، همه ی زندانیان و بویژه زنان صرف نظر از مطرح بودن یا نبودن مورد زجر و آزار و شکنجه هستند، اما سهم این دسته از زنان و دختران در مورد ستم و ظلم واقع شدن از هر گروه دیگری بیشتر است.
با توجه به اینکه در فضای پر از دیکتاتوری و سانسور ایران، صدای این دسته از زندانیان به محیط خارج نمی رسد، بر همه ی گروه های حقوق بشری (بویژه گروه های مدافع حقوق زنان) است که صدای این زندانیان زن کم نام و نشان تر باشند و صدای ستم رفته بر آنها را به مجامع بین المللی حقوق بشر برسانند. این گروه های حقوق بشر و مدافع حقوق زنان باید بدانند که زندانیان زن نه به چهره های شناخته شده محدودند و نه به شهرهای بزرگی همچون تهران. بلکه بسیاری از چهره های زن ناشناس و یا شهرستانی هم در زندان های رژیم گرفتارند و زیر احکام ناعدلانه ی جمهوری اسلامی دوره ی طولانی حبس را می گذراند.
ستم بر زندانیان گمنام زن، زمانی بیشتر می شود که در پرونده ی آنها اتهام های سنگین تری از مسائل جنبش سبز و رویدادهای پس از انتخابات می زنند. مثلا ارتباط با گروه های سیاسی مخالفی که تاریخچه ی آنها فراتر از جنبش سبز است؛ همچون سازمان مجاهدین.
زهرا جباری یکی از این زنان کم نام و نشان است که به او ارتباط با سازمان مجاهدین خلق را (به صرف حضور بستگان در اشرف) زده اند. زهرا را پس از اعمال شکنجه های بسیار زیاد و حکم ناعادلانه ی زندان طویل المدت، برای آزار و شکنجه ی بیشتر به بیمارستان روانی منتقل کرده اند.
اصولا، از آنجا که جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک، ستیز و نقض حقوق زنان را بیش از گروه های دیگر جامعه، انجام می دهد، زندانیان زن نیز از این زن ستیزی حکومت در امان نیستند. اخیرا تعداد زیادی از این زندانیان زن را به زندان های خارج از تهران و اطراف آن، منتقل کرده اند که از نظر بهداشتی و شرایط یک زندان در بدترین وضع ممکن قرار دارد. همچنین صدور احکام سنگینی همچون حبس طولانی مدت، تبعید، شلاق و سنگسار و اعدام، جان بسیاری از زنان زندانی را تهدید می کند. شیرین علم هولی و زهرا بهرامی تنها دو تن از زنانی بودند که در سال گذشته توسط جمهوری جنایتکار اسلامی اعدام شدند و زنانی همچون سکینه آشتیانی را به سنگسار محکوم کرده اند و برخی چون زینب جلالیان زندانی کرد نیز در خطر اعدام قرار دارد.
چنین پرونده ی ننگینی از جمهوری اسلامی در ارتباط با نقض حقوق زندانیان زن و احکام ناعادلانه، بر مجامع بین المللی و مدعیان دفاع از حقوق زنان است که احکام زن ستیزانه ی این رژیم را محکوم کرده و نام ننگین جمهوری اسلامی را از کمیته ی زنان سازمان ملل متحد خارج سازند.
سروش سکوت
17 تیر 2570
9 جولای 2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر