۱۳۹۲ فروردین ۱۸, یکشنبه

جایی که زنان خواهر یکدیگر می شوند


شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۲
گزارش فاتو کوتیدیانو از زندان های ایران


ایلاریا لونیگروماسیمو پارادیزو، در کتاب جدید اش داستان زنان جوانی را تعریف می کند که به دلیل مخالفت با محمود احمدي نژاد، در زندان اوین، زنداني هستند. این کتاب شامل روایت 30 زنداني است که در سلول های تاریک اوین، زندانی هستتند.
این کتاب، همان حس آشناي غذاي مادر ایراني در کتاب "در کنار نان تافتون" را دارد که ما را از فاصله 4200 کیلومتري به پایتخت ایران مي برد، وقتی که هنوز ایران از وقایع پس از انتخابات سال 2009 که منجر به پیروزي احمدي نژاد شد، در تنش است.
به همین دلیل است که وقتي آذین، دختر دانشجوي 26 ساله و قهرمان کتاب، توسط سپاه پاسداران دستگیر مي شود، دچار ترسي واقعي می شویم و صداي گریه پدر و مادرش را طوري مي شنویم که انگار صداي پدر و مادر خودمان است. ماموران با لگد او را به سلولی پرت مي کنند که بسیاري هرگز از آن بازنگشته اند.
 آذین، دانشجوي نمونه که تنها زماني حجاب از سرش بر مي دارد که در مهماني خارج از شهر باشد، زماني که جوانان دور از چشم ها به سبک جوانان غربي لباس مي پوشند، تنها یک جرم دارد. او به اس ام اس دوستش که از او دعوت کرده بود که همراه طرفداران جنبش سبز براي اعتراض به نتیجه انتخابات 2009 به خیابان بروند، پاسخ داده بود.

آذین در زندان با زنان دیگري آشنا مي شود. از آنها آزادي بیان، ارزش ایمان داشتن و قدرت آموزش را فرا مي گیرد. در آن سلول که 24 ساعته با چراغ نئوني روشن بود تا زندانیان به تفاوت روز و شب پي نبرند، آذین و زنان دیگر انقلاب خاموش را که از آموزش و تفکر، عشق و نوع دوستی پدید آمده است، تجربه مي کنند.
ماسیمو پارادیزو، از سال 2009، همکاري اش را با روزنامه ایل فاتو کوتیدیانو، آغاز کرد و در سال 2012 خبرنگار حوزه قزاقستان و ایران شد. دو هفته بعد از مصاحبه با علي اکبر جوانفکر، مدیر وقت روزنامه ایران، ماسیمو دریافت که جوانفکر دستگیر شده است. در مورد او بادوستان ایراني اش صحبت کرد: دو دختر ایراني براي او تعریف کردند که در زندان اوین چه مي گذرد. پارادیزو مي گوید: "باورم نمی شد که این دو دختر شخصا تجربه اي وحشتناک را در زندان اوین گذرانده باشند. اما براحتي در مورد آن صحبت مي کردند و من از این فرصت استفاده کردم و صحبت هایشان را یادداشت کردم."
اینطوري شد ماسیمو پارادیزو، کتاب اش را آغاز شد. " خواهر شدن در تهران"، حاصل دو ماه گفتگو با 30 فعال زن جنبش سبز که خاطرات زندانشان را براي وي تعریف کردند: از سرماي راهروهاي زندان اوین، تا چشم بند و نحوه ارتباط گرفتن با دیگر زندانیان از وراي دیوار هاي سیماني زندان.
در میان زناني که سمبل مبارزه با حکومت هستند، باید به مهدیه گلرو، دانشجویي که 30 ماه زنداني بود و نسرین ستوده، وکیل جواني که سال ها براي حقوق زنان مبارزه کرده است، اشاره کرد.
در کتاب آمده است: "جنبش سبز، که توسط حکومت ایران سرکوب شد، حتی از بحران هاي اقتصادي هم قوي تر بود و امکان دارد بعد از انتخابات 14 ژوئن سال 2013، باز هم صدایش را بشنویم اگرچه براي جلوگیري از تکرار حوادث سال 2009، دانشگاه ها از فرداي انتخابات، تعطیل مي شوند."
پس وظیفه جنبش سبز چیست؟ جنبش سبز با توجه به نارضایتي مردم و اینکه آنها دلشان نمي خواهد با یک تغییر اساسي به یک بهشت دروغین دست پیدا کنند، عمل کند. ایرانیان بیش از هرچیز خواهان دولتي هستند که به نیازهاي مردم رسیدگي کند و نه انرژي اتمي، دولتي که بر روي اجراي عدالت در سرزمین قصه هاي هزار و یک شب تمرکز کند و از اظهارات ضد یهود علیه اسرائیل بپرهیزد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر